داستان دعای کورش کبیر
نوشته شده توسط : nahal

روزی بزرگان ایرانی و موبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین نیایش کند و ایشان اینگونه فرمود:

خداوندا

اهورا مزدا

ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ

سرزمینم و مردمم را از دروغ  و دروغگویی به دور بدار.

پس از اتمام نیایش عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه نیایش نمودید؟

فرمودند: چه باید می گفتم؟

یکی گفت: برای خشکسالی نیایش می نمودید!

کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خشکسالی انبارهای آذوقه و غلات می سازیم.

دیگری اینگونه گفت: برای جلوگیری از هجوم بیگانگان نیایش می کردید!

پاسخ شنید: قوای نظامی را قوی می سازیم و از مرزها دفاع می کنیم.

عده ای دیگر گفتند: برای جلوگیری از سیل های خروشان نیایش می کردید!

پاسخ دادند: نیرو بسیج می کنیم و سدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم.

همین گونه پرسیدند و به همین ترتیب پاسخ شنیدند.

تا این که یکی پرسید: شاهنشاها! منظور شما از این گونه نیایش چه بود؟

کوروش تبسمی نمود و این گونه پاسخ داد:

من برای هر پرسش شما، پاسخی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر گردم و اقدام نمایم؟ پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند و دروغ را از سرزمینمان دور سازیم که هر عمل زشتی صورت گیرد، اولین دلیل آن دروغ است.





:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 دی 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: