نوشته شده توسط : nahal


مواد لازم :
كره 100 گرم
قارچ 300 گرم
كرفس خرد شده 50 گرم
جعفری ساطوری شده 0.25 فنجان
آب مرغ 6 فنجان
پیاز 1 عدد
خامه 1 فنجان
آرد سفید 4 قاشق سوپخوری
شیر هموژنیزه 6 فنجان
سیر 0.25 عدد
پنیر گودا 150 گرم
آب لیموترش قدری
فلفل قدری
نمك قدری

طرز تهیه :
پیاز را ریز خرد كرده و در روغن تفت می دهیم تا شفاف شود , كرفس را خوب پاك كرده بندهای آن را بیرون كشیده ریز خرد می كنیم , به پیاز اضافه كرده قارچ را بیز پس از شستن خرد كرده به مواد بالا اضافه می كنیم , مرتب به هم می زنیم سپس سیر رنده شده , آب مرغ , نمك و فلفل را به مواد بالا اپافه می كنیم , حرارت را ملایم كرده تا مواد پخته و نرم شود و بعد مواد را در آبكش ریخته تا آب آن خارج شود و آنها را به وسیله مخلوط كن له كرده و مجددا به آب خود سوپ اضافه می كنیم و روی حرارت ملایم قرار می دهیم . آرد را كمی در كره تفت داده از روی حرارت برداشته , شیر را به تدریج به ارد اضافه می كنیم تا كاملا صاف و یك دست شود و به مواد بالا اضافه كرده تا زمانی كه سوپ كاملا جا بیفتد خامه را اضافه كرده و در اخر آبلیمو را به سوپ اضافه می كنیم , سوپ را در ظرف مورد نظر ریخته پنیر گودا را به صورت مكعب برش داده , داخل سوپ می ریزیم و با جعفری خرد شده روی آن را تزیین می كنیم .
در صورت رعایت مقادیر مواد اولیه این غذا برای 4 تا 6 نفر کافیست



:: بازدید از این مطلب : 1257
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 1 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

یك متخصص تغذیه گفت: «خرمالو» سرشار از آب و بتاکاروتن است ، چنانچه این ویتامین به مقدار کافی به بدن نرسد، نه تنها قدرت بینایی کم می شود بلکه باعث خشن شدن پوست و شکننده شدن ناخن و موها و افت در میزان هوش و سلامت بدن می شود.

دکتر ناهید غلامی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا - واحد علوم پزشکی ایران، افزود: خرمالو دارای مقادیر قابل توجهی ویتامین های C ، B3 ، B2 و B1 است، در ضمن این میوه دارای مواد معدنی ضروری برای بدن مانند کلسیم، گوگرد، آهن، فسفر و پتاسیم و مقداری نیز سلولز است.


وی تصریح کرد: بخش گوشتی این میوه محتوی مقدار زیادی فیبر، مواد آنتی اکسیدانی همچون تانن، فنول، لیکوپن، لوتئین، مواد قندی، پکتین و اسید می باشد. عمده ترین اسیدهایی که در این میوه وجود دارد، اسید مالیک و اسید تارتاریک و اسید سیتریک است.

به گفته این متخصص تغذیه، خرمالو به دلیل دارا بودن مواد معدنی، برای رشد و نمو بسیار مفید شناخته شده است و آهن موجود در آن عنصر اصلی خونسازی و پتاسیم موجود در آن اشتهاآور و شست و شو دهنده کلیه و کبد می باشد، با وجود عناصری همچون پتاسیم و منیزیم در این میوه، خرمالو کلسترول بد و فشار خون را نیز کاهش می دهد به همین دلیل این میوه برای سلامتی بیماران قلبی و افراد دارای چربی و فشار خون بالا بسیار مفید است. از طرفی به دلیل دارا بودن پکتین که یکی از انواع فیبرهای محلول در آب است، باعث کاهش چربی های خون می شود.



:: بازدید از این مطلب : 1508
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 29 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

زنجبیل و ترب‌کوهی خاصیتی دارویی دارند و می‌توان از آنها بر ضد سرماخوردگی و آبریزش بینی استفاده کرد. موادی که طعم تند زنجبیل از آنها است، خاصیت ضد گلودرد دارند. این مواد توان بدن در مقابله با بیماری‌ها را افزایش می‌دهند.

مجله‌ی آلمانی «داروخانه‌های جدید»، در گزارشی که در شماره اخیر خود (اول فوریه) به چاپ رسانده، از خاصیت زنجبیل و ترب‌کوهی برای مبارزه با سرماخوردگی نوشته است. از این رو به کسانی که سرما خورده‌اند یا آبریزش بینی دارند، توصیه می‌شود که روزانه چای زنجبیل بنوشند. طرز تهیه‌ی چای زنجبیل برای تهیه‌ی این نوع چای باید ریشه‌ی زنجبیل تازه را پوست کند و سپس آن را به قطعات ریز برش داد. آب را جوش آورد و قطعه‌های زنجبیل را به آن افزود و چند دقیقه گذاشت تا دم بکشد. برای یک فنجان چای یک قاشق چای‌خوری زنجبیل ریز شده اضافه می‌کنند. برخی نیز به جای خرد کردن زنجبیل آنرا رنده می‌کنند. می‌توان چای را با عسل شیرین کرد. به این ترتیب که پس از افزودن قطعه‌های زنجبیل مقداری عسل نیز به آب افزود. نکته‌ای که باید در هنگام خرید زنجبیل دقت کرد، سفت بودن آن است. می‌توان زنجبیل را با دست گرفت و امتحان کرد که آیا به اندازه‌ی کافی سفت است یا نه. ترب کوهی ترب کوهی که در ایران به ترب سمنانی معروف است، از نوع سفید و شکل ‌آن دراز است. این ترب به دلیل اینکه حاوی انواع مؤثر روغن‌ خردل است، ضد‌ باکتری‌ها، قارچ‌‌ها و ویروس‌هایی عمل می‌کند که عفونت‌ راه‌های تنفسی و مجاری ادراری را موجب می‌شوند. طرز مصرف یک ترب‌کوهی به اندازه‌ی تقریبا سه سانتی‌متر را شسته، پوست کنده و رنده می‌کنیم. ترب کوهی بسیار تند است و کندن پوست و خرد کردن آن باعث اشک‌ریزش چشم می‌شود. ترب رنده شده را داخل یک لیوان یا ظرف دردار می‌ریزیم و بقیه‌ی لیوان را با عسل پر کرده و در آن را سفت می‌بندیم و می‌گذاریم یک ساعت بماند. این مخلوط را باید دو بار در روز، یک بار صبح و یک بار عصر،‌ به مدت دو روز مصرف کرد. در آلمان داروهای حاوی ترب‌کوهی را می‌توان از داروخانه‌ها تهیه کرد. این داروها بر ضد عفونت مسری مجاری تنفسی و ادراری تجویز می‌شوند

 


:: بازدید از این مطلب : 1447
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 29 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

11271718330694643925.jpg

 

تابه حال به این فكر كرده اید كه انداختن انگشتر در هر انگشت چه معنایی دارد؟ ما به شما می گوییم كه هر انگشت نشانه چیست و چطور انداختن انگشتر در انگشتان مختلف تفاوت می كند.گاهی اوقات، علیرغم همه تلاشهایی كه می كنیم، زندگی به مراد ما پیش نمی رود. این همان زمانی است كه بعضی از آدم به سراغ فال و طالع بینی می روند تا به طریقی زندگیشان را رونق بدهند.  

كف بینی، فال اعداد، تاروت، و از این قبیل بعضی از راه هایی هستند كه متخصصین این رشته ادعا دارند به وضعیت كنونی افراد كمك می كند. یك چیزی كه خیلی برای من جالب بود انگشترهایی است كه این متخصصین به افراد توصیه می كنند كه بیندازند. این انگشترها وقتی با سنگ تولد هر كس ادغام شود در خیلی از جوانب زندگی هر فرد تعادل ایجاد می كند. اما آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده كه هر انگشت برای انداختن انگشتر چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا انداختن انگشتر در یك انگشت بخصوص نشان دهنده یك مفهوم عمیق است؟ پس اجازه بدهید نگاهی به مفهوم انگشت های مختلف برای انداختن انگشتر بیندازیم.مفهوم انگشت های مختلف برای انداختن انگشتر

انگشت شست: نشان دهنده قدرت اراده در فرد است. این انگشت با خودِ درونی فرد در ارتباط است. وقتی به شما گفته می شود كه در انگشت شستتان انگشتری بیندازید، به دقت مراقب تغییراتی كه در زندگیتان اتفاق می افتد باشید. این انگشتر قدرت اراده شما را تقویت خواهد كرد.انگشت اشاره: نشان دهنده قدرت، رهبری و جاه طلبی است. این انگشت نشان دهنده یك نوع قدرت خاص است. این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند در انگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد. درنتیجه، انداختن انگشتر در این انگشت به شما در این زمینه كمك می كند.انگشت وسط: نشان دهنده فردیت و هویت فرد است. این انگشت كه در وسط قرار گرفته است نشاندهنده یك زندگی متعادل و متوزان است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما كمك می كند زندگی متعادلتری داشته باشید.انگشت انگشتری انگشت چهارم :شماست. انگشت انگشتری دست چپ به قلب رابطه مستقیم دارد. به خاطر همین است كه حلقه ازدواج در این انگشت انداخته می شود. این انگشت همچنین نشاندهنده احساسات و خلاقیت در فرد است. انداختن انگشتر در انگشت چهارم دست راست به شما كمك می كند در زندگی خود خوشبین تر باشید.انگشت كوچك: نشان دهنده همه چیز در روابط شماست. این انگشت نشاندهنده روابط ما با محیط بیرون می باشد و دقیقاً مخالف شست است كه به خودِ درونی ما اشاره دارد. این انگشت نشاندهنده رفتار ما با دیگران است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما كمك می كند روابط خود را تقویت كنید، به خصوص درمورد ازدواج. به ارتقاء روابط كاری هم كمك می كند.

انگشترها در میان سایر جواهرات اهمیت بیشتری دارند. قبل از اینكه تصمیم بگیرید هر انگشتری دستتان كنید، بهتر است با یك متخصص درمورد نوع جواهری كه می خواهید دست كنید صحبت كنید. این انگشتر، چه یك انگشتر الماس یا انگشتر نامزدی یا عروسی یا هر انگشتر دیگری باشد، نمی توان زیبایی آنها را بعنوان جواهرهایی شیك نادیده گرفت. پس فقط به دلایل باورها و اعتقادات مذهبی نیست كه خیلی ها انگشتر دست میكنند، این مسئله می تواند جنبه مدگرایی هم داشته باشد. دلیل آن مهم نیست، مهم این است كه انداختن انگشتر به ارتقاء وضعیت ظاهر شما كمك می كند

 


:: بازدید از این مطلب : 1877
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 29 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

گل واژه هایی که کمتر به معنای آن توجه داریم

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com

پر معنی ترین کلمه "ما" است
آن را بکار ببندیم

عمیق ترین کلمه "عشق" است
به آن ارج بنهیم

بی رحم ترین کلمه "تنفر" است
آن را از بین ببریم

سرکش ترین کلمه "هوس" است
با آن بازی نکنیم

خود خواهانه ترین کلمه "من" است
از آن حذر کنیم

ناپایدارترین کلمه "خشم" است
آن را فرو ببریم

بازدارترین کلمه "ترس" است
با آن مقابله کنیم

با نشاط ترین کلمه "کار" است
به آن بپردازیم

پوچ ترین کلمه "طمع" است
آن را در خود بکشیم

سازنده ترین کلمه "صبر" است
برای داشتنش باید دعا کنیم

روشن ترین کلمه "امید" است
به آن امیدوار باشیم

ضعیف ترین کلمه "حسرت" است
توجهی به آن نداشته باشیم

تواناترین کلمه "دانش" است
آن را فراگیریم

محکم ترین کلمه "پشتکار" است
ایكاش آن را داشته باشیم

سمی ترین کلمه "غرور" است
باید در خود بشکنیمش

سست ترین کلمه "شانس" است
به امید آن نباشیم

شایع ترین کلمه "شهرت" است
دنباله رو آن نباشیم

لطیف ترین کلمه "لبخند" است
آن را همیشه حفظ کنیم

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت" است
از آن فاصله بگیریم

ضروری ترین کلمه "تفاهم" است
سعی كنیم آن را ایجاد کنم

سالم ترین کلمه "سلامتی" است
به آن اهمیت بدهیم

اصلی ترین کلمه "اطمینان" است
به آن اعتماد کنیم

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است
مراقب آن باشیم

دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است
از آن سوء استفاده نکنیم

زیباترین کلمه "راستی" است
با آن روراست باشیم

زشت ترین کلمه "دورویی" است
یک رنگ باشیم

ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است
دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه "احترام" است
برایش ارزش قایل شویم

آرام ترین کلمه "آرامش" است
امید داشته باشیم تا به آن برسیم

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است
حواسمان را جمع کنیم

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است
اجازه ندهیم مانع پیشرفتمان بشود

سخت ترین کلمه "غیرممکن" است
باور كنیم كه وجود ندارد

مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است
مواظب پل های پشت سرمان باشیم

تاریک ترین کلمه "نادانی" است
آن را با نور علم روشن کنیم

کشنده ترین کلمه "اضطراب" است
آن را نادیده بگیریم

صبورترین کلمه "انتظار" است
منتظرش باشیم

بی ارزش ترین کلمه "انتقام" است
بگذاریم و بگذریم

ارزشمندترین کلمه "بخشش" است
سعی خودمان را بکنیم

قشنگ ترین کلمه "خوشروئی" است
راز زیبائی در آن نهفته است

تمیزترین کلمه "پاکیزگی" است
رعایت آن اصلا سخت نیست

رساترین کلمه "وفاداری" است
چه خوب است سر عهدمان بمانیم

تنهاترین کلمه "گوشه گیری" است
بدانیم که همیشه جمع بهتر از فرد بوده

محرک ترین کلمه "هدفمندی" است
زندگی بدون هدف، واهی پیمودن است

و هــدفمنــدتـرین کلــمه "موفقیت" است
پس همه با هم پیش به سوی موفقیت
 

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


LIFE IS FULL OF TRAPS...
زندگی پر از تله است ؟
  

 

Some feel that problems exist only in childhood or at early stage of life like this...
برخی احساس میکنید که مشکلات تنها در دوران کودکی یا در مرحله اول زندگی وجود دارد مثل این
 
گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


Some feel that problems exist only when we disturb someone like this..
برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که کسی مزاحم ما میشند مثل این



Some feel that problems exist only when we are ready to take anything like this ..

برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که برای موضوعی آمادگی دارید مثل این
 

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


Some feel that problems exist only when we do things blindly like this..

برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که کورکورانه عمل میکنید مثل این

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


Some feel that problems exist only when we dare to enter a trap like this ..

برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که شما جرات وارد شدن به دام رو پیدا میکنید مثل این

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


Some feel that problems exist only when we are in love with someone like this

برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که شما عاشق کسی میشید مثل این

 

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com

Some feel that problems exist only when we try to aim at very huge things like this..

برخی احساس میکنید که مشکلات تنها زمانیه که سعی میکنید هدف بزرگی رو انتخاب کنید مثل این

گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com


اما مشکلات همان چیزیست که ما تصور میکنیم

و جز نا امیدی و افسردگی هیچ بن بست و مشکلی در زندگی آدمی نیست
 
گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com
 
چند جمله تامل برانگیز !
 
گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com
 
باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خوب گوش کردن را یاد بگیریم…
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی کتابی است پر ماجرا ، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند ... . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ، همیشه داشتنی ها خواستنی نیست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آدمی ساخته افکار خویش است ، همان خواهد شد که به آن می اندیشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت جبران را بده . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست
و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم
فروشنده خواهیم بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
پس همیشه امید داشته باش . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه خوب می شد اگر ، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس و حقیقت را با واقعیت

بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی‌عرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده‌ایم.


گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com



:: بازدید از این مطلب : 1521
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 28 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

«باور» دختر چند ماهه‌ای است كه خصوصیات عجیبی دارد، عجیب‌ترین خصوصیت او این بود كه تا پیش از به دنیا آمدنش، مادرش از باردار بودن خود خبر نداشت! اتفاقی عجیب در علم پزشكی - كودكی كه به طرز عجیبی به دنیا آمد، پس از تولدش هم خصوصیات عجیبی دارد و به اذعان پزشكان، از هوش بالایی برخوردار است. اما این‌كه چرا مادر این كودك، متوجه نشد كه 37 هفته فرزندش را باردار است، در نوع خود جالب می‌‌باشد.

دیگر خصوصیات عجیب این كودك را از زبان مادرش بشنوید.


از 4، 5 روزگی مرا می‌شناخت

می‌گوید: «همان طور كه می‌دانید وقتی بچه‌ها تازه به دنیا می‌آیند نمی‌توانند گردن خودشان را ثابت نگه دارند، ولی «باور» برعكس بچه‌های هم‌سنش كاملا گردنش را به اختیار خود نگه می‌داشت و از همان ابتدای تولد با كنجكاوی به اطرافش نگاهش می‌كرد. 4، 5 روزش بود كه متوجه شدم مرا به خوبی می‌شناسد و در 10 روزگی افراد را از اشیاء تشخیص می‌دهد. «باور» از همان ابتدای تولدش به راحتی می‌نشست و این ویژگی‌ها همه نشان‌دهنده این بود كه «باور» از هم سن و سالان خود متمایز است.»


جلوتر از دیگر نوزادان!؟

مادر می‌گوید: «باور از زمانی كه به دنیا آمده از نظر جسمی، فكری، رشدی و رشد مغزی خیلی جلوتر از بچه‌های هم سن و سالش است. از همان ابتدای تولد، شاید از چند روزگی وقتی من با او صحبت می‌كردم به صحبت‌هایم به دقت گوش می‌داد. باور با حمام رابطه خوبی دارد و از بودن در حمام لذت می‌برد و هیچ شكایتی نمی‌كند. بچه‌های هم‌سن و سال باور اكثرا با حمام مشكل دارند و این یكی از مواردی است كه او را از دیگر بچه‌ها متمایز می‌سازد. باور از نظر شناخت افراد و اشیا نیز بسیار متفاوت است. به نكات مثبت حساس است و با افراد غریبه‌ای كه با او رابطه مثبت و خوبی داشته باشند به سرعت ارتباط عاطفی برقرار می‌كند.»


از بارداری‌ام خبر نداشتم

عجیب‌ترین نكته این بارداری را بخوانید، مادر باور می‌گوید: «من تا دو یا سه شب قبل از تولد باور از بارداری‌ام هیچ اطلاعی نداشتم و در ظاهر و جسم من هیچ آثاری وجود نداشت، پزشكان و دوستانم هم كه با آنها در ارتباط بودم از ظاهر من متوجه هیچ علامتی از بارداری نشده بودند. حتی پزشك متخصص زنان كه من در دو یا سه ماهگی بارداری‌ام به او مراجعه كرده بودم هم نتوانسته بود آن را تشخیص دهد. من در آن دوران شش ماه تحت نظر پزشك متخصص زنان بودم ولی متوجه نشده بود كه باردارم!» او می‌گوید: «خودم هم هیچ احساس خستگی و سنگینی نمی‌كردم.»

او همچنین ادامه می‌دهد: «حتی پزشكان متخصص زنان و زایمان هم به من گفته بودند اگر تصمیم به بارداری گرفتم باید تحت درمان قرار گیرم و جالب این‌كه من هیچ تصمیمی برای بچه‌دار شدن نداشتم.» مشكلی داشتم و به یك متخصص مراجعه كردم، نگو آن زمان دو ماه باردار بودم، اما پزشكان به این موضوع شك نكرده بودند. عجیب این‌كه در آزمایشات هم، هیچ نشانه‌ای مبنی بر بارداری من یافت نشد. MRI مغزی هم یكی از مراحل درمانی من بود زیرا فكر می‌كردند كه شاید علت بالا رفتن پرولاكتین خون من تومور باشد ولی هیچ تومور و مشكل مغزی هم در من دیده نشد. او می‌گوید: «نكته عجیب‌تر این بود كه من خیلی ورزش می‌كردم، حتی تقریبا 10 روز قبل از وضع حمل، در استخر و از ارتفاع شیرجه رفتم.»

همان شب فهمیدم باردارم

شب آخری كه فردای آن باور به دنیا آمد دردهای بسیار شدیدی در ناحیه شكم احساس كردم. قبل از آن باید بگویم من در طول این مدت به غیر از داروهایی كه پزشك زنان برایم تجویز كرده بود و خیلی هم خطرناك بودند داروهای گیاهی را كه به شدت برای جنین خطرناك است، نیز مصرف می‌كردم. شب آخر وقتی با این علایم درد به بیمارستان مراجعه كردم، پزشك اورژانس، رادیولوژی و سونوگرافی تجویز می‌كند، همان طور كه می‌دانید همه اینها برای جنین بسیار خطرناك است، آنها احتمال می‌دادند كه كیست یا آپاندیس است و باید روی من جراحی انجام دهند. ساعت 10 صبح قبل از این كه به اتاق عمل بروم پزشك مرا مجددا برای سونوگرافی آماده كرد. دكتر سونوگرافی از من پرسید، چرا مراجعه كرده‌ای و من در پاسخ گفتم درد در ناحیه شكم. دكتر سونوگراف با تعجب گفت یعنی نمی‌دانی كه بچه‌ات دارد به دنیا می‌آید؟! واقعا از این صحبت دكتر تعجب كرده بودم. باورم نمی‌شد، بی‌هوش شدم... در آن بیمارستان زایشگاه نبود، از این رو مرا به زایشگاه منتقل كردند.

دكتر عبدالحسین پشـتیبان متخصص کودکان می‌گوید: شیرخوار «باور هنرجو» از نظر تكامل، رشد مغزی و توجه به محیط اطراف در حد بالایی قرار دارد و از هوش خلاق برخوردار است.
همچنین دكتر هادی بخشنده می‌گوید: «مورخ 8/10/88 خانم جوانی مراجعه كرد كه از درد شكم در عذاب بود... از وی سونوگرافی به عمل آوردیم و متوجه شدیم كه وی 37 هفته است حامله بوده، وقتی به او گفتیم، او اظهار بی‌اطلاعی كرد و این برای ما هم عجیب بود. او به ما گفت كه ماه‌هاست زیرنظر یك متخصص زنان است، چگونه باردارم كه خودم متوجه نشده‌ام، پزشكم هم متوجه نشده، مگر امكان دارد...» دكتر هادی بخشنده می‌گوید: «علایمی كه بیمار داشته در واقع دردهای زایمانی بود، كه با نگهداری، پیشگیری و ارجاع او به بیمارستان زنان، منجر به تولد ناباورانه نوزادی دیدنی به نام «باور» شد.»



:: بازدید از این مطلب : 1449
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

نام: تمام گل
نام پدر: گرز علی
نام مادر: گوهر
متولد روستای یارمجرباغ شهرستان رزن (استان همدان)






مقدمه:
به سراغ زنی رفتیم 71 ساله (74 ساله) كه به خاطر فرهنگ غلطی كه در بین خانواده ها بوده و الآن هم در اكثر روستاها هست زندگیش را باخته است.
پیرزن قصه ما ... گفتم قصه ... ولی مطالبی كه می خوانید قصه نیست و كاملا واقعی است. تمام گل تمام زندگیش را در عین حالیكه دختر بوده پسرانه و در میان مردان گذرانده است. حتما این مطلب را بخوانید:


نامش تمام گل است اما پدرش او را طاهرعلی نام نهاده است و او از كودكی با پسران همبازی بوده و از اینكه در میان مردها بوده احساس نا امنی نكرده است. بعد از این همه مدت هنوز ازدواج نكرده و حتی عاشق هم نشده است، البته او خواستگاری هم نداشته است. او از كودكی به كشاورزی پرداخته و اكثر وقتش را به همین كار اختصاص داده است و سختی كار نگذاشته كه حتی به این فكر كند كه لباس و زیور آلات زنانه بپوشد.
او مقصر اصلی در تعیین شخصیتش را ابتدا پدرش و بعد مردم می داند كه حرف آنها باعث شد پدرش چنین كاری بكند و با این حال او دوست ندارد مادر شود.




دوست دارم فقط خودم باشم ... خودم ...
هنگامی كه از او می پرسیم كه رنگ و غذای مورد علاقه اش را بگوید پاسخ می دهد در زندگی آنقدر مشكلات داشتم كه هیچ وقت به آن فكر نكردم كه چه رنگی را دوست دارم و چه غذایی را. او می گوید: ?زندگی و محیط هیچ وقت نگذاشت من به هیچ چیز جز كار فكر كنم.?
او درباره تولد می گوید: انسان ها خیلی با هم متفاوتند، بعضی از آنها در خانواده ای متولد می شوند كه خیلی وقت است منتظر تولد او می باشند ولی بعضی ها را هیچ كس نمی خواهد و تا بوده همین بوده. او این فرهنگ غلط را كه فرزند فقط باید پسر باشد را اشتباه می داند و می گوید: شاید الآن دیگر به مانند گذشته به داشتن پسر دیگر اهمیت نمی دهد.
او در جواب این سوال كه چرا بعد از فوت والدینش تصمیم نگرفته است كه به زندگی عادی برگردد گفت: پدر، خانواده را به من سپرده و از من خواسته كه نام و نشان او را زنده نگه دارم و من به خاطر قولی كه به پدرم دادم تا آخرش هستم ...
تمام گل از تنهایی گلایه می كند و می گوید: زندگی تنهایی واقعا سخت است ... نه هم صحبتی ... نه همدمی، فقط باید سوخت و ساخت تا زمان مرگ فرا رسد و همه چیز تمام شود. وقتی از او می پرسم اگر دوباره متولد شوی دوست داری پسر باشی یا دختر می گوید:
فرقی نمی كند ... فقط خودم باشم ... خودم ...



البته پسر بودن را بهتر از دختر بودن می داند. از میان خواهرانش فقط یكی زنده است كه تمام گل با او صمیمی است و نام این خواهر اقدس است. بقیه بستگانش همه فوت كرده اند. تمام گل الآن دیگر احساس خوشبختی نمی كند چون تنهاست و دیگر نمی تواند به مانند سابق كار كند. او پس انداز مالی هم دارد و وارث خود را هم نوه خواهرش كه او را مانند پسر خود دوست می دارد می داند.
نكته جالب: مردم روستا او را طاهر علی صدا می زنند و او نیز همین را می پسندد.
در پایان گفتگویمان هنگامی كه از او می خواهیم حرفی، سخنی و یا نصیحتی برای ما جوانان داشته باشد فقط برای همه آرزوی موفقیت می كند و ما نیز او را به خدا می سپاریم.




(برگرفته شده از گزارشی از زندگی خانم تمام گل ساکن روستای یارمجرباغ رزن در استان همدان، منتشره شماره سوم از گاهنامه چتر ( دانشگاه پیام نو تویسرکان)


:: بازدید از این مطلب : 1667
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
این گیاه اغلب در گروه سبزیجات طبقه‌بندی می‌شود در حالی که در واقع به طبقه خاص خود موسوم‌ به قارچ‌ها تعلق دارد.

هزاران سال است که قارچ هم بعنوان ماده غذایی مناسب و هم برای اهداف و مصارف پزشکی مورد استفاده قرار می‌گیرد

به گفته متخصصان؛ قارچ‌ها منبع غنی از ماده معدنی پتاسیم هستند که به کاهش فشار خون بالا و نیز کاهش خطر سکته مغزی کمک می‌کند.

بر اساس این گزارش، قارچ‌ها برای تقویت استخوان‌ها مفید هستند، خستگی را رفع و کمبود ویتامین د را جبران می‌کند.

علاوه بر این، برای اینکه تمام مواد مغذی از مواد غذائی به بهترین صورت جذب شوند، بدن نیاز به ویتامین‌های گروه ب دارد و قارچ یک دسته از این ویتامین‌ها را می‌تواند، تامین کند.

به گزارش سایت " تغذیه ‌ گیاهخواری"، قارچ‌ها منبع سرشاری از ریبوفلاوین، نیاسین و سلنیوم هستند. سلنیوم آنتی اکسیدانی است که با همکاری ویتامین «ای» سلول‌ها را از تاثیرات آسیب‌رسان و مخرب رادیکال‌های آزاد در امان نگه می‌دارد. همچنین مصرف سلنیوم در مردان مسن خطر بروز سرطان پروستات را تا 65 درصد کاهش می‌دهد.

قارچ‌ها همچنین منبع مهمی از اسید فولیک هستند که ویتامین مهمی برای زنان بویژه در دوران بارداری محسوب می‌شود.

معمولا قارچ را بایستی فقط به صورت پخته مصرف کرد زیرا قارچها آلوده به موادی هستند که فقط در اثر طبخ از بین می روند.

ولی قارچ‌هایی را که در واحدهای صنعتی تولید می‌شوند، می‌توان بدون هیچ مشکلی پس از تمیز کردن مصرف کرد.
با وجود خواص سرشاری که این خوردنی دارد متخصصان  تغذیه  توصیه می‌کنند؛ اشخاصی که نمی‌خواهند از گوشت استفاده کنند برای تامین پروتئین مورد نیاز بدنشان نمی‌توانند قارچ را جایگزین آن کنند چون قارچ جای گوشت را نمی‌گیرد.
 


:: بازدید از این مطلب : 1582
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

پیش از این‌ها ...                              مرحوم دکتر قیصر امین‌پور

پیش از اینها فكر می‌كردم خدا                   

خانه‌ای دارد میان ابرها

 

مثل قصر پادشاه قصه‌ها                          

خشتی از الماس و خشتی از طلا

 

پایه‌های برجش از عاج و بلور                 

بر سر تختی نشسته با غرور

ماه، برق كوچكی از تاج او                     

هر ستاره، پولكی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان                  

نقش روی دامن او، كهكشان

رعد و برق شب، صدای خنده‌اش               

سیل و طوفان، نعره توفنده‌اش

دكمه پیراهن او، آفتاب                      

برق تیغ و خنجر او، ماهتاب

هیچ‌كس از جای او آگاه نیست              

هیچ‌كس را در حضورش راه نیست

پیش از این‌ها خاطرم دلگیر بود             

از خدا، در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی‌رحم بود و خشمگین               

خانه‌اش در آسمان، دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود                    

مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت             

مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می‌پرسیدم، از خود، از خدا                 

از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می‌گفتند: این كار خداست               

پرس و جو از كار او كاری خطاست

آب اگر خوردی، عذابش آتش است              

هر چه می پرسی، جوابش آتش است

تا ببندی چشم، كورت می‌كند                     

تا شدی نزدیك، دورت می‌كند

كج گشودی دست، سنگت می‌كند                  

كج نهادی پای، لنگت می‌كند

تا خطا كردی عذابت می‌كند                      

در میان آتش آبت می‌كند ...

با همین قصه، دلم مشغول بود                 

خواب‌هایم، خواب دیو و غول بود

خواب می‌دیدم که غرق آتشم                   

در دهان شعله‌های آتشم

در دهان اژدهایی خشمگین                      

بر سرم بارانِ گُرز آتشین

محو می‌شد نعره‌هایم، بی‌صدا                    

در طنین خنده‌ی خشم خدا ...

نیت من، در نماز و در دعا               

ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می‌كردم، همه از ترس بود               

مثل از بر كردن یك درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه                    

مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده‌ای بی‌حوصله               

سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تكلیف ریاضی سخت بود           

مثل صرفِ فعل ماضی سخت بود

                 *****

تا كه یك شب دست در دست پدر                       

راه افتادم به قصد یك سفر

در میان راه، در یك روستا              

خانه‌ای دیدیم، خوب و آشنا

زود پرسیدم: پدر این جا كجاست؟                

گفت: این جا خانه‌ی خوب خداست!

گفت: این جا می‌شود یك لحظه ماند                  

گوشه‌ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی، دست ورویی تازه كرد                

با دل خود، گفت‌و‌گویی تازه كرد

گفتمش، پس آن خدای خشمگین                  

خانه‌اش این جاست، این جا، در زمین؟

گفت آری، خانه‌ی او بی‌ریاست                 

فرش‌هایش از گلیم و بوریاست

مهربان وساده و بی‌كینه است                       

مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست، خشم و روشنی                         

نام او نور و نشانش روشنی

خشم، نامی از نشانی‌های اوست                             

حالتی از مهربانی‌های اوست

قهر او از آشتی شیرین‌تر است                         

مثل قهرِ مهربانِ مادر است

دوستی را دوست، معنی می‌دهد                       

قهر هم با دوست، معنی می‌دهد

هیچ‌کس با دشمن خود قهر نیست                     

قهریِ او هم نشانِ دوستی است ...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست                     

این خدای مهربان و آشناست

دوستی، از من به من نزدیک‌تر                         

از رگ گردن به من نزدیک‌تر

آن خدای پیش از این را باد برد                      

نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود                       

چون حبابی، نقش روی آب بود

می‌توانم بعد از این، با این                           

دوست باشم، دوست،‌پاک و بی‌ریا

می‌توان با این خدا پرواز كرد                       

سفره‌ی دل را برایش باز كرد

می‌توان درباره‌ی گل حرف زد                   

صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد

چكه چكه مثل باران راز گفت                    

با دو قطره، صد هزاران راز گفت

می‌توان با او صمیمی حرف زد                   

مثل یاران قدیمی حرف زد

می‌توان مثل علف‌ها حرف زد                   

با زبان بی‌الفبا حرف زد

می‌توان تصنیفی از پرواز خواند                   

با الفبای سکوت آواز خواند

 

می‌توان درباره‌ی هر چیز گفت             

می‌شود شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان و آشنا:                  

«پیش از اینها فكر می‌كردم خدا



:: بازدید از این مطلب : 1469
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 25 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

طبقه بندی: سایر
 


263171lxlble1hnk.gif

منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

 

شاید این آخرین باره که این احساس زیبا هست

 

منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم

 

اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم

 

هنوزم میشه عاشق موند

 

تو باشی کار سختی نیست

 

بدون مرز با من باش

 

اگرچه دیگه وقتی نیست

 

نبینم این دم ِ آخر تو چشمات غصه میشینه

 

همه اشکاتو میبوسم میدونم قسمتم اینه

 

تو از چشمای من خوندی

 

که از این زندگی خستم

 

کنارت، اونقدر آرومم،که از مرگ هم نمیترسم

 

تنم سرده ولی انگار ،تو دستای تو آتیشه

 

خودت پلکامو میبندی

 

و این قصه تموم میشه

 

هنوزم میشه عاشق موند

 

تو باشی کار سختی نیست

 

بدون مرز با من باش

 

اگرچه دیگه وقتی نیست

 

نبینم این دم ِ آخر تو چشمات غصه میشینه

 

همه اشکاتو میبوسم میدونم قسمتم اینه



:: بازدید از این مطلب : 1685
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : 25 مهر 1389 | نظرات ()