نوشته شده توسط : nahal



درخت هلو درختی است زیبا ولی کم دوام و عمر ان 5 یا 6 سال است و می توان انرا با درخت بادام یا الو یا زرد الوو شفتالوپیوند زد.برگ های ان دراز و دندانه دار بوده با گلهای درشت به رنگ صورتی و مانند بعضی از گیاهان قبل از بیرون امدن برگ گل میدهد و منظره زیبا و جالبی دارد .
میوه ان از نوع شفتالو ولی درشت تر و پر اب و شیرین با هسته سخت و درشت می باشد.از درخت هلو نوعی انگم ترشح می شود که دارای ماده لاکتوز بوده و پوست درخت دارای تانن است در تمام قسمتهای درخت هلو گلوکزید سمی موسوم به (امیگدالین)وجود دارد که در مغز هسته بادام تلخ و در دانه و جوانه یا اعضا بعضی گیاهان نیز موجود است .هلو دارای مواد قندی زیاد و اسید های الی ازاد مانند اسید سیتریک و اسید وینیک و اسید مالیک و مواد ازته و هیدروکربنه و مواد چرب و برم و کاروتن و ویتامین B,cمی باشد.
در برگ هلو قند های ساکاروز و کستروز و ماده لوروسرازین وجود دارد.
مغز هلو:دارای دیاستاز هایی به نام امولسین و کونگلوتین و روغنی شبیه به روغن بادام تلخ است.علاوه بر میوه این درخت می توان از برگ و گل و مغز ان در مصارف درمانی بهره برد.
مصرف جوشانده برگ ان برای درمان بیماری صرع مفید است.گل های درخت را در اب دم کنید و اب خالص ان را برای لینت مزاج بخورید درد اعصاب را تسکین می دهد . گل خشک و برگ خشک هلو را بقدر دو قاشق سوپخوری در یک لیتر اب بجوشانید و پس از صاف کردن اب خالص ان را در فاصله غذاها سه استکان بخورید تب بر است.
البته برگ گل و مغز هلو به علت دارا بودن امیگدالین اثر سمی دارند و مصرف زیاد و مداوم ان ها موجبات مسمومیت را فراهم می سازد .

 


درخت هلو از قدیم الایام در چین وجود داشته و از آنجا به نقاط دیگر جهان راه یافته است . درقرون وسطی از آن بصورت یك داروی گیاهی استفاده می شده است . برگ درخت هلو را برای بیماری صرع و سنگینی گوش ، پوست درخت هلو را برای رفع بوی بد دهان و مغز هسته آنرا برای رفع سردرد و اختلالات دستگاه هضم ،‌قرس و رفع بیماریهای ادراری بكار می رود.
درخت هلو درختی است زیبا به بلندی تقریبا 5 متر كه دارای شاخه های زیادی می باشد . برگهای آن بیضی شكل و دراز ودارای كناره های اره ای است . گلهای هلو زودرس هستند و قبل از باز شدن برگها ظاهر شده و منظره زیبایی به درخت می دهد . گلهای هلو برنگ صورتی ، قرمز یا سفید می باشد . میوه هلو گرد و برنگ طلایی و سرخ كه روی آنرا كركهای زیادی پوشانده است می باشد . هسته هلو بسیار سخت است و دارون آن مغز هسته قرار درد كه تلخ است .
تركیبات شیمیایی:
گل و مغز هسته هلو دارای امیگدالین می باشد . برگها و شاخه های هلو دارای امیگدونیتریل و فلاوونول گلیكوسید است .

 

مغز هسته سمی است و مصرف مدام آن موجب مسمومیت می شود از این جهت برای معالجه امراض فقط مقدار كمی هسته هلو مصرف می شود و آنهم باید تحت نظر پزشك باشد.


در هر صد گرم هلو مواد زیر موجود است:
آب 88 گرم ویتامین آ 1400 واحد انرژی 35 كالریویتامین ب 1 0/02 میلی گرم فسفر 17 میلی گرم ویتامین ب 20/05میلی گرم پتاسیم 200 میلی گرمویتامین ب 3 1 میلی گرم كلسیم 8 میلی گرم ویتامین ث 7 میلی گرمآهن 0/5 میلی گرم نشاسته 9 گرم

ضمنا هلو دارای منیزیوم و برومیوم نیز می باشد .
خواص داروئی:


· هلو ملین است و باعث تسكین تشنگی می شود.

· برای رفع بوی بد دهان هلو بخورید .

· هلو در افرادیكه گرم مزاج هستند باعث تقویت نیروی جنسی می شود .
· روغن مغز هسته هلو برای درد گوش و گرفتگی مجرای گوش مفید است .
· روغن مغز هسته هلو را به محل درد بواسیر بمالید اثر خوبی درد .
· برای برطرف كردن زخم هایی كه در بدن اطفال و پشت گوش آنها می زند هسته هلو را در آتش بیاندازید تا بسوزد سپس مغز هسته را در آورده و له كنید و بر محل زخم بمالید.
· خانمهای حامله اگر می خواهند بچه زیبایی داشته باشند باید هلو بخورند .
· مغز هسته هلو مسهل است و خون را تصفیه می كند .
· مغز هسته هلو برای رماتیسم مفید است .
· جوشانده برگهای درخت هلو برای بیماریهای پوست مفی است پوست را با این دم كرده بنوشید .
· برای بیماریهای مجاری ادرار ، سنگ كلیه و ورم مثانه جوشانده برگهای درخت هلو را تهیه كرده و یك فنجان در روز بخورید .
· دم كرده برگ یا گل هلو برای رفع سیاه سرفه استفاده می شود .
· هلو را له كنید و بصورت ضماد برای رفع دل پیچه بچه ها و دفع كرم روده روی شكم آنها قرار دهید .
· برگ هلو و جعفری را با روغن زیتون مخلوط كرده و روی سوختگی و محل ضرب دیدگی بگذارید.
· بهترین ماسك زیبایی را می توانید از هلو تهیه كنید برای طراوت و جوان كردن پوست هلو را پوست كنده وله كنید و روی پوست قرار داده و بگذارید مدت 20 دقیقه بماند و پس از آن صورت را با اب معدنی بشوئید
· برای برطرف كردن بواسیر مغز هسته هلو را بصورت پماد درآورده و به مقعد بمالید .
· جوشانده پوست درخت هلو اثر تب بر دارد .
· خوردن هلو سموم را از بدن خارج می كند .
· برای وزن كم كردن هلو بخورید .
· كسانیكه زخم معده دارند و یا مبتلایان به ورم معده و یا روده باید با شكم خالی هلو بخورند .
هلو میوه خوبی برای اشخاص مسن است مشروط براینكه با شكم خالی بخورند كه زود هضم شود .
· جوشانده گل هلو كرم كدو و كرم معده را از بین می برد .
· خوردن شكوفه هلو برای زنان بار دار ممكن است باعث سقط جنین شود .
اگر خانم های باردار می خواهند بچه زیبایی داشته باشند ، هلو بخورند

 


مضرات :
- هلو برای اشخاص سرد مزاج مضر است. به همین دلیل این افراد باید هلو را با عسل یازنجبیل بخورند
- هضم هلو برای بعضی از اشخاص دشوار است و نفخ ایجاد می كند . برای اینكه ایجاد نفخ نكند ، باید آن را حداقل نیم ساعت قبل از غذا خورد
www.gtalk.ir



:: بازدید از این مطلب : 1525
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


مردان در هنگام ملاقات با زنان، به بدن آنها نگاه می کنند نه به صورتشان!
در این مطالعه 375 مرد و زن مورد بررسی قرار گرفته و رفتارهای آنها در زمان ملاقات با جنس مخالف و قرار گذاشتن با آنها مورد مشاهده قرار گرفت.
دیلی تلگراف : چیزی که زنان را به وحشت می اندازد این است که مردان به جای توجه به حالات روحی آنان، به انحنای اندامشان خیره شوند.

دانشمندان دریافته اند که مردان هنگامی که تصمیم به قرار گذاشتن با زنان می گیرند، منحصراً براساس انحنای اندام آنان تصمیم گیری می کنند نه براساس شکل ظاهری صورت یا افکار شان. مطالعه ای که توسط دانشمندان دانشگاه تگزاس آستین صورت پذیرفته است حاکی از آن است که بدگمانی به مردان به این دلیل که آنان در کوتاه مدت صرفاً به خاطر جسم زنان، اقدام به برقراری رابطه با آنان می کنند، بی دلیل نیست. در عوض، زنان در هنگام انتخاب طرف رابطه شان، به نظر بسیار روشن فکر می رسند. دانشمندان دریافته اند که مردان تنها زمانی به دقیق شدن در چهره زن علاقمند می شوند که قصد انتخاب وی به عنوان شریک زندگی دارند نه به عنوان یک رابطه کوتاه مدت.

در این مطالعه 375 مرد و زن مورد بررسی قرار گرفته و رفتارهای آنها در زمان ملاقات با جنس مخالف و قرار گذاشتن با آنها مورد مشاهده قرار گرفت.


برگرفته از سایت : جـــــنجــــــالی



:: بازدید از این مطلب : 1414
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

ببخشید شما؟

17.gif

 



:: بازدید از این مطلب : 1310
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

 

God
stones.jpg

 

 

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

 
یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
 
خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
 
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
 
و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!
 
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند
 
مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
 

از سخنان ملاصدرای شیرازی
 


:: بازدید از این مطلب : 1025
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

water-behind-fence.jpg

 

 

از پشت میله ها

 

   

 

 

 

از پشت این قفس تنگ

 

 

 

 

 

 

 

و بس عبوس

 

 

 

 

 

لبهای تشنه را

 

 

 

لبهای غنچه گشته من را

 

 

 

با صد ادا ببوس

 

 

 

fence.bmp



:: بازدید از این مطلب : 904
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

  •  


:: بازدید از این مطلب : 1380
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

pray.jpg

 

 

 

خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی،

ندادی،

دادی پس گرفتی،

ندادی بعدا دادی،

ندادی بعدا می خوای بدی،

دادی بعدا می خوای پس بگیری،

داده بودی و پس گرفته بودی،

اگه بدی پس می گیری،

پس گرفتی دادی،

پس گرفتی بعدا می خوای بدی،

اگه می دادی پس می گرفتی،

نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی،

خلاصه خداجون سرتو درد نیارم

به خاطر همه

شُکر



:: بازدید از این مطلب : 1730
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

noon1.jpg

 

 

noon2.jpg

 

 

 

 

 

noon4.jpg

 

 

noon5.jpg

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1373
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

shirzanan.jpg

 

 

 

سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند

 جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای  دور روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم بود

 سربازان مغول 200 پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش درآورده و به آنها آموزشهای پاسبانی و غیره می دادند .

اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از 30 روز فقط 120 مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود

 و کسی از بقیه آنها خبر نداشت .

دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ایی از آنها ناپدید می گردد . بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند .

 و در بیرون شهر اردو بزنند .

با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید شدن مهاجمین صحبت می کردند میدان شهر مملو از جمعیت بود

 پیر مردی که همه به او احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت : مردان زنگان باید از دختران این شهر درس بگیرند

 آنگاه رو به مردان کرد و گفت کدام یک از شما مغول خونریزی را کشته است ؟

چهار مرد پیش آمدند ، هر یک مدعی شدند مغولی را از پا درآورده است .

پیر مرد خنده ایی کرد و به گوشه میدان اشاره کرد سه دختر زیبا و قد بلند ایستاده بودند .

گفت وجب به وجب کف خانه این دختران از کشته های دشمنان ایران پر است آنگاه مردان ما در سوراخ ها پنهان شده اند .

با شنیدن این حرف مردان دست بکار شدند و در همان شب بقیه متجاوزین را نابود ساختند .

به یاد کلام جاودانه ارد بزرگ می افتم که : شیر زنان میهن پرست ایران ، بزرگترین نگهبانان کشورند .

کاش نام آن سه زن را می دانستم بگذار به هر سه آنها بگویم ایران !

 

 

که نام همه زن های ایران است

Woman_in_prison_cartoon.jpg

  •  


:: بازدید از این مطلب : 978
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

 

دخترها فکر میکنن اینجوریه !

.

.

.

.

 

 

DanceInMoon.gif

 

 

ولی در واقع اینجوریه :

.

.

.

.

.

 

zannnn.bmp

  •  


:: بازدید از این مطلب : 1473
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

جورج برنارد شاو
 
 
georgebernard8723687654.jpg

 

1.      یک مرد تا زمانی که صحبت‌هایش را انکار نکنید حرفی نمی‌زند.

 

2.      روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خنده‌دارترین لطیفه دنیا است.

 

3.      وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش می‌گذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.

 

4.      عده کمی از مردم بیش از یک یا دو بار در سال فکر می‌کنند. من با یکی - دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کردم.

 

5.      مرد خردمند سعی می‌کند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفت‌ها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.

 

6.      ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.

 

7.      اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق می‌افتد.

 

8.      اگر در موزه ملی آتش سوزی شود، کدام نقاشی را نجات خواهم داد؟ البته آن را که به در خروجی نزدیک‌تر است.

 

9.      تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است که هر بار که مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.

 

10.  در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت می‌خواهد نرسی و اینکه برسی!

 

11.  انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات را!

 

12.  وقتی چیزی خنده‌دار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!

:: بازدید از این مطلب : 1180
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

baad.jpg

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1599
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

girl+woman+surprise+face.jpg

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

losing-ctrl.jpg



:: بازدید از این مطلب : 1222
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

28.jpg

 

 عصر دلگیر جمعه است و دیوارهای خونه قلبم را فشار می دهد.

 می زنم تو خیابون واز سرازیری توی بلوار پیاده میرم سمت پله های پارک .

 ماشینی بوق می زند وچراغ ترمزش روشن می شود.

به روی خودم نمیارم و به سرعت قدمهام اضافه می کنم.

 کمی جلوتر نگه می دارد.

 حالیمه چی کار داره می کنه.

 از کنارش بی تفاوت رد می شوم.

سرعتش را هم قدم می کند و شیشه ی سمت کمک را میدهد پایین :

 خانوم محترم کجا تشریف می برید؟

 جواب نمی دهم.

 نیشش را تا بناگوش باز می کند :

خانوم عزیز ،اجازه بدید برسونمتون، بنده همه جوره در خدمت شما هستم.

 با صدای سگی که اماده پاچه گرفتن است میگم که مزاحم نشه ، اما لابد فکر می کند دارم “ناز” می کنم. 

نیش ترمزی می زند و همانطور در حال رانندگی کیف پولش را از جیب شلوارش می کشد بیرون:

 خانوم محترم ، بیا بابا ،هر چی تو بگی،قربونت برم، ضد حال نزن دیگه !لای کیف پولش را باز کرده و اسکناس وچک پول تعارف می کند و همزمان چشمک می زند که سخت نگیرم.

 یک آن هوس می کنم که بپرم و در ماشینش را باز کنم و بکشمش پایین و با قوت هر چه تمام ترپس کله اش را بگیرم و صورتش را توی شیشه ی ماشینش خورد کنم اما چون با خشونت مخالفم منصرف می شوم.( دلیل اصلی اش اینه که زورم بهش نمی رسد) .دستهایم را می گذارم روی شیشه و تا سینه خم می شوم توی ماشین.

 .گل از گلش شکفته ، دور و برم را نگاه می کنم و فاصله ام را تا پارک می سنجم.

 توی خیابون هیچ کس نیست.

 لبخند پهنی می زنم و می پرسم:

 حالا چی چی داری؟

کیفش را بالا می آورد و نگاه هرزه اش از روی لبهایم تا سینه ها پایین می آید، کیف پول را توی هوا می قاپم و با تمام قدرتم پرت می کنم آن طرف بلوار و مثل فشنگ به سمت پارک می دوم.

 پشت سرم صدای کشیده شدن ترمز دستی و باز شدن در ماشین می آید و مردک در حالیکه به سمت کیفش می دود از ته جگرش فریاد می زند:

اووووووووووووووووووووووووووووووی، جنده !

و من همینطور که می دوم با خودم فکر می کنم که چفدر جالب است که تا وقتی فکر می کنند جنده ای ، خانوم محترم صدایت می کنند و وقتی مشخص می شود این کاره نیستی تبدیل به یک جنده می شوی.

نتیجه گیری اخلاقی:

اوباشی که اینجا را با محل کار مادرشان اشتباه گرفته اند و ما را مورد عنایت های مورد نظر خواهرشان قرار می دهند و تصور می کنند که به جرم زن بودن می توانند ما را با الفاظ رکیک از میدان به در کنند بدجایی آمده اند .

ما بی شرف ندیده نیستیم.

باکی مان هم نیست که مارا چه خطاب کنند.

از بقیه دوستان هم میخواهیم که با ایشان همکلام نشوند که هم کلامی با آدم بی پدر و مادر جز خسران حاصلی نخواهد داشت.

یک بار و برای ثیت در تاریخ پاسخ داده شد.

ما نه لال هستیم و نه بی غیرت.

اما تا دلتان بخواهد زخمی و خسته ایم.

 اگر حیا نمی کنید ، بترسید.

گاهی آدمهای زخمی خطرناک می شوند..

 



:: بازدید از این مطلب : 1001
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

Join Gevo
Group 

 

 

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....

یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....

آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟

پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....

قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه ، بدم؟

پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!

قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....

اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟

پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟

جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟

پیرزن گفت: مُیخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُی‌خُوره .....

جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِیگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بیذارم!

جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....

پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی؟

جوون گفت: چرا

پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُی‌خُوریم نِنه .....

بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.

:: بازدید از این مطلب : 1278
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود ، خودش سایه ای ندارد .

 

یادمان باشد که : هرروز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را .

 

یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .


یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .

 

یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .

 

یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .

 

یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ،

 

یادمان باشد که که دلی نو بخرم .

 

یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .

 

یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .

 

یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .

 

یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .

 

یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم .

 

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد .

 

یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد ، نه نگاه !

 

یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

 

یادمان باشد که : دلخوشی ها هیچکدام ماندگار نیستند .

 

یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است .

 

یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .

 

یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست .

 

یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم .


یادمان باشد که : برای پاسخ دادن به احمق ، باید احمق بود !

 

یادمان باشد که : در خسته ترین ثانیه های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!

 

یادمان باشد که : لازم است گاهی با خودم رو راست تر از این باشم که هستم .

 

یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته اند ، هرکسی سهم خودش را می آفریند .

 

یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست .

 

یادمان باشد که : پیش ترها چیز هایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند .

 

یادمان باشد که : آنچه امروز برایم مهم است ، فردا نخواهد بود .

 

یادمان باشد که : نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشسته ایم .

 

یادمان باشد که : من « از این به بعد » هستم ، نه « تا به حال » .

 

یادمان باشد که : هرگر به تمامی نا امید نمی شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی .

 

یادمان باشد که : غیر قابل تحمل وجود ندارد .

 

یادمان باشد که : گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد .

 

یادمان باشد که : خوبی آنچه که ندارم اینست که نگران از دست دادن اش نخواهم بود .

 

یادمان باشد که : با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دل های نازک .

 

یادمان باشد که : بجز خاطره ای هیچ نمی ماند .

 

یادمان باشد که : وظیفه ی من اینست: «حمل باری که خودم هستم» تا آخر راه .

 

یادمان باشد که : منتظر ِ تنها یک جرقه است ، انبار مهمات .

 

یادمان باشد که : کار رهگذر عبور است ، گاهی بر می گردد ، گاهی نه .

 

یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است .

 

یادمان باشد که :همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است .

 

یادمان باشد که : امید ، خوشبختانه از دست دادنی نیست .

 

یادمان باشد که : به جستجوى راه باشم ، نه همراه .

 

یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .

 



:: بازدید از این مطلب : 1232
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
image.php?op=newsimg2&var=MTE0NDIxMDExNy00MDY1MTYzLWxnLmpwZw==&w=250
 
 
یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که
 
''شجاعت یعنی چه؟''
 
 محصّلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود :
 
 ''شجاعت یعنی این''
 
و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود !
 
 اما برگه ی آن جوان دست به دســـــــــــت بین دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند ...
 
فكر میكنید اون دانش آموز چه كسی می تونست باشه؟
 
scan.jpg
 
 
 دکتر علی شریعتی




:: بازدید از این مطلب : 916
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
3893_1194540196.jpg

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم . 
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .

- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .




:: بازدید از این مطلب : 1112
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

هروقت دلت گرفت ؛

 هروقت آسمون برات مثل همیشه آبی نبود ؛

هر وقت احساس کردی داری زیر بار مشکلات خورد میشی ؛

 هروقت حس کردی دیگه به درد هیچ کاری نمیخوری ؛

هروقت حس کردی که خیلی بی مصرف و پوچی هروقت حس کردی خیلی تنها شدی به اون بالا نگاه کن ته دلت با اون خلوت کن .

 

 

32547.jpg




 

اونی که همیشه همراهته ، ولی تو نمی بینیش اونی که همیشه مراقبته ولی تو بی خبری اونی که طاقت نمیاره تو یه گوشه غمگین بشینی اونی که فقط صفتش بخششه و سراسر صفاست به اونی فکر کن که برات بارون میفرسته تا تو زیر بارون قدم بزنی و تازه بشی به اونی فکر کن که هر روز رنگ آسمونو عوض میکنه تا برات یکنواخت نباشه به اونی فکر کن که نمیزاره تنها بمونی از اون بخواه . فقط از اون کمک بگیر به چیزهای قشنگی که برات هدیه فرستاده فکر کن به پدر و مادر و دوستای خوبت ببینم چند وقته به چشمای مادر و پدرت خیره نشدی ؟

چند وقته که صورتشونو نبوسیدی ؟چند وقته که صداشون نکردی ؟

چند وقته که تنهایی رو خودت برای خودت ساختی ؟بی حرکت نشستی که چی بشه ؟

تا کی؟

تا خودت نخوای هیچوقت تغییری نمیکنی تا خودت نخوای که به مشکلات غلبه کنی هیچ کس نمیتونه کمکت کنه پاشو یه یاعلی بگو و آستین هاتو بالا بزن پاشو به دورو برت خوب نگاه کن اینهمه قشنگی اینهمه زیباییاینهمه کسانی که میتونی حداقل تنهاییتو با اونها قسمت کنی .

 اما تو نمی خوای تو میخوای فقط یه گوشه کز کنی و بگی این سرنوشت منه ؟

سرنوشت توی دستای من و توست سر نوشت با همت خودمون رقم زده میشه پاشو .

وقت داره میگذره عمر رفته برای هیچ کس بر نگشته و برای تو هم هیچ وقت بر نمیگرده به مشکلات نیشخند بزن قبل از اینکه توی چنگالش اسیر بشی دستتو محکم به ریسمانی که خدا برات میفرسته گره بزن نترس برو جلو هر وقت از هر چیز ترسیدی برو سمتش برو توی دلش .

ایتطوری دیگه ترس برات معنی نداره

 فقط بجنب وقت کمه

 اما اگه بخوای و همت کنی توی این وقت کم خیلی هم وقت زیاد میاری

 فقط پاشو زودتر

:: بازدید از این مطلب : 1264
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

خوش هیکل ترین پلیس جهان



:: بازدید از این مطلب : 839
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

1309491202.jpg&t=1

 

روی عکس آدمک کلیل کنید ودر پنجره جدیدی که باز میشود روی دکمه play کلیک کرده و فقط تماشا کنید.



:: بازدید از این مطلب : 1311
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

مجله پزشکی - ویژه گروه پرشین استار

اگر دویدن طبق روال و برنامه منظمی باشد فواید زیادی را به هم راه دارد. بعضی از افراد این ورزش را تنها برای تفریح انجام می دهند ولی افرادی که فواید دویدن را به درستی می دانند به طور حرفه ای آن را دنبال می کنند. از جمله ی آنها می توان به کم کردن وزن، سلامت روح، استحکام استخوان ها، شادابی و نشاط که باعث ایجاد روابط اجتماعی بهتر می شود، اشاره کرد.

اگر قصد کم کردن وزن خود را دارید، دویدن گامی است بزرگ برای رسیدن به وزن ایده آلتان، ضمن اینکه با دویدن شما می توانید سرعت فعالیت های عادی خود را نسبت به افراد دیگر افزایش دهید.

از آنجایی که این ورزش نیاز به انرژی زیادی دارد، عاملی است تا بدن برای تأمین این انرژی کالری زیادی بسوازند، کالری که بدن در هنگام دویدن می سوزاند، مسلما" از ورزش های دیگر مثل راه رفتن و یوگا بیشتر است. فرمول اصلی کاهش وزن سوزاندن و مصرف مقدار کالری بیشتر از کالری دریافتی است که به بدن رسیده است.

در هنگام ورزش و فعالیت های اضافی بدن کالری اضافی را می سوزاند و برای تأمین کالری مورد نیاز مجبور به استفاده از چربی های زائد می شود. برای کم کردن ۵/۰ کیلو گرم از وزن باید ۳۵۰۰ کالری سوزانده شود که با احتساب نیاز کالری روزانه بدن برای فعالیت های عادی، باید ۵۰۰ کالری اضافه تر سوزانده شود، خیلی از ورزشکاران حرفه ای براحتی این کالری را در کمتر از یک ساعت می سوزانند. میزان مصرف کالری به هنگام این ورزش بستگی به وزن، شدت و سرعت دو و عملکرد خود دونده دارد.

دویدن با تعادل فشار خون باعث عملکرد بهتر شریان ها نیز می شود. در این هنگام شریان ها انبساط بیشتری پیدا کرده و جریان خون روان تر می شود، بنابراین با دویدن نه تنها بدنی متناسب خواهید داشت بلکه احتمال وقوع سکته قلبی کاهش و سلامت جسم و روح خود را نیز تضمین می کنید.

دویدن از طریق تقویت استخوان ها و ماهیچه ها سرعت سیر پیری را کاهش می دهد، استخوانها و ماهیچه ها برای پاسخ دهی به حرکات تند ورزشی تقویت می شوند. در مقابل استخوانها و ماهیچه های افرادی که فعالیت روزانه آنها بیشتر نشسته انجام میشود، ضعیف است. در این افراد استعداد ابتلا به پوکی استخوان بیشتر است. در مقابل استخوان بندی ورزشکاران قوی است و با گذشت سن، کم تر تحلیل می روند.

دویدن تأثیر زیادی در حفظ و تقویت سلامت روح و روان انسان دارد. طبق آمار بیشتر دونده های ورزشکار دارای روحیه ای شاد و صبوری در مقابل سیر زندگی هستند. موقع دویدن هورمونی به نام اندورفین ترشح می شود که باعث نشاط و شادابی می شود. یکی دیگر از تأثیرات این ورزش کاهش استرس است و یکی از علتهای اصلی آن این است که فرد دونده باید کاملا حواسش به مهارت انجام دو باشد و خود به خود از افکار روزانه مانند خانواده، کار و … خارج می شود و به این صورت است که شادابی و سرزندگی جایگزین افسردگی می شود.

شاید خیلی عجیب باشد که دویدن روی افزایش مهارت کنترل و هماهنگی نیز موثر است چرا که هنگام دویدن بروی بعضی از جاده های غیر آسفالت دونده باید تمام حواس و کنترل خود را حفظ کند تا احیانا با موانعی همچون سنگ، ریشه های درختان و … برخورد نکند و این خود مهارت خاص نیاز دارد. حتی دونده های حرفه ای در مسیر های صاف و خط کشی شده باید کاملا تمرکز داشته باشند که از مسیر خارج نشوند.


:: بازدید از این مطلب : 1611
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

مجله پزشکی - ویژه گروه پرشین استار

نتایج یك تحقیق جدید نشان می‌دهد كه سیگاری ها نسبت به افراد غیر سیگاری، ضریب هوشی كمتری دارند و هرچه فرد بیشتر سیگار بكشد، ضریب هوشی او كمتر می‌شود. این تحقیق روی 20 هزار بازنشسته ارتش صورت گرفته است.



دكتر مارك ویزر در گفت وگو با خبرگزاری رویترز خاطرنشان كرد: مردان جوانی كه در روز یك پاكت یا بیشتر سیگار می‌كشند، ضریب هوشی‌شان 5/7 نمره كمتر از جوانان غیر سیگاری است. شرح این پژوهش در مجله "اعتیاد" منتشر شده است. دكتر ویزر و دستیارانش چنین نتیجه گرفته‌اند؛ برای نوجوانانی كه ضریب هوشی پایین‌تری دارند، باید برنامه‌های پیشگیری از استعمال دخانیات در نظر گرفته شده و اجرا شود.



در مطالعات قبلی هم چنین مشخص شد؛ افراد مبتلا به مشكلات روانی و رفتاری نیز بیشتر به سیگار روی می‌آوردند. البته در مطالعات دكتر ویزر هیچ یك از شركت كنندگان دچار مشكل بهداشت روانی نبودند، اما به گفته محققان؛ 28 درصد از آنها حداقل یك نخ سیگار در روز می‌كشیدند و 68 درصد هرگز سیگار نكشیده بودند. ‌محققان دریافتند: نمرات تست هوش در سیگاری‌ها به میزان قابل توجهی پایین‌تر از افراد غیرسیگاری است.



:: بازدید از این مطلب : 1344
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
اغلب وقتی برای خرید شیر به مغازه یا سوپرماركت‌ های بزرگ مراجعه می ‌كنیم با افرادی مواجه می ‌شویم كه برای مصرف روزانه، شیرهای استریلیزه یا همان مدت‌ دار را به شیرهای پاستوریزه ترجیح می ‌دهند. این افراد عقیده دارند شیرهای استریلیزه سالم‌ تر هستند و مدت زمان ماندگاری آن ها بیشتر است! اما واقعیت این نیست. امروزه شیرها را به دو روش پاستوریزاسیون و استریلیزاسیون به منظور نابودی میكروب ‌ها و افزایش مدت ماندگاری حرارت ‌دهی می ‌كنند.

در روش پاستوریزاسیون، میكروب‌ های بیماری زا از بین می ‌روند ولی میكروب‌ های عامل فساد باقی می ‌مانند بنابراین مدت زمان ماندگاری این شیرها در یخچال 2 تا 3 روز است و بعد از این مدت میكروب ‌های عامل فساد حتی در سرمای یخچال فعال می ‌شوند و شیر را غیر قابل مصرف می ‌كنند. اما در مقابل و در روش استریلیزاسیون به دلیل درجه حرارت بالا، تمامی میكروب‌ های بیماری زا و عامل فساد موجود در شیر نابود می‌ شوند (البته این نابودی صد درصد نیست)‌. بنابراین این نوع شیرها حتی در خارج از یخچال تا 6 ماه قابلیت نگهداری دارند.

اما نكته قابل توجه آن است كه به محض بازكردن بسته ‌بندی این شیرها و تبادل هوایی در آن، شرایط آن ها شبیه به سایر شیرهای پاستوریزه می‌ شود و تنها به مدت 2 روز می ‌توان آن ها را در یخچال نگهداری كرد. نكته مهم‌ تر آن است كه شیرهای مدت ‌دار به دلیل شدت حرارت بالای استریلیزاسیون در مقایسه با شیرهای پاستوریزه مواد مغذی بیشتری را از دست می ‌دهند. به طور معمول در شیر پاستوریزه 10 تا 20 درصد پروتئین ‌های محلول در شیر تخریب می ‌شوند؛ در حالی كه در شیر استریل این مقدار تخریب به 40 تا 60 درصد می ‌رسد. همچنین حرارت بالا اثر نامطلوب خود را روی برخی ویتامین‌ های حساس به حرارت شیر نیز می ‌گذارد.

ویتامین ‌های c، b1، b6 و b12 موجود در شیرهای استریل تقریبا 5‌/‌1 تا 2 برابر بیشتر از ویتامین ‌های شیرهای پاستوریزه تخریب می ‌شوند. معضل دیگر آن كه برخی افراد نیز عادت دارند جهت مصرف شیر روزانه خود حتما آن را به صورت گرم میل كنند. گرم كردن و جوشاندن شیرهای استریل می ‌‌تواند از قدرت جذب كلسیم محلول در شیر بكاهد و همچنین پروتئین‌ های شیر را 20 تا 25 درصد منعقد و غیر قابل هضم كند.

بنابراین اگر می‌ خواهید شیر را به صورت روزانه یا ظرف مدت 2 تا 3 روز مصرف كنید لزوما از شیرهای پاستوریزه استفاده كنید. این شیرها طعم بهتر و مواد مغذی بیشتری دارند و در مقایسه قابلیت هضم بهتری دارند. نكته دیگر آنكه برخی از فروشندگان به صرف آن كه شیرهای استریل نیاز به یخچال ندارند آن ها را پشت شیشه مغازه و مقابل نور آفتاب نگهداری می ‌كنند. در این رابطه باید دانست شدت نور می‌‌ تواند تا حدودی روی طعم و مزه این شیرها تاثیر گذاشته و طعم آن ها را ناخوشایند كند.

شدت تابش نور همچنین می ‌‌تواند روی ماهیت ماده بسته ‌بندی این شیرها تاثیر گذارد این مواد می ‌توانند به داخل شیر منتشر شده و به راحتی با تركیبات موثره شیر واكنش داده و مواد مُخرب و مُضری را در محصول تولید كنند.


:: بازدید از این مطلب : 1310
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
اگر از پوست ناصاف و جوش‌های سرسیاه سطح پوست خود خسته شده‌اید، با این روش خانگی می‌توانید راه تنفس پوست‌تان را باز و پوست چهره‌تان را پاک سازی کنید. برای این کار به یک کاسه آب، اجاق یا کتری، حوله و روغن پایه اسطوخودوس نیاز دارید. آب درون کاسه را روی اجاق یا در کتری داغ کنید. همان‌طور که آب در حال جوشیدن است، صورت خود را با روش‌های همیشگی تمیز کنید. به محض این که آب به جوش آمد، آن را از روی اجاق بردارید. کاسه آب داغ را روی یک میز بگذارید یا اگر آب را درون کتری به جوش آورده‌اید، آن را درون کاسه‌ای بریزید. حالا چند قطره روغن اسطوخودوس به آب جوشیده بیفزایید. البته می‌توانید از اسطوخودوس خشک شده نیز استفاده کنید. اگر به رایحه نعنا یا رزماری نیز علاقه دارید، می‌توانید چند قطره از این مواد را به آب اضافه کنیدو سپس اجازه دهید تا آب کمی خنک شود. بعد از آن روی کاسه آب خم شوید. اگر بخار آب خیلی داغ است، فاصله صورت خود را با آب بیشتر کنید یا صبر کنید تا آب خنک‌تر شود؛ البته یادتان باشد که آب همچنان باید بخار داشته باشد. حالا حوله را روی صورت خود بیندازید، طوری که مثل چادری روی سر شما و بخار آب قرار گیرد. حداقل بین ۵ تا ۱۰ دقیقه صورت خود را در معرض بخار آب قرار دهید. گاهی صورت خود را به چپ و راست حرکت دهید تا بخار به تمام پوست صورت‌تان برسد

:: بازدید از این مطلب : 1277
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

برای عشق گریه كن ولی به كسی نگو.

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشكن .

برای عشق جون خودتو بده ولی جون كسی رو نگیر

برای عشق وصال كن ولی فرار نكن

برای عشق زندگی كن ولی عاشقونه زندگی كن

برای عشق بمیر ولی كسی رو نكش .
برای عشق خودت باش ولی خوب باش



:: بازدید از این مطلب : 1044
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


4 آیه طلایی و نجات‌بخش


قرآن

امام صادق علیه السلام فرمود: در شگفتم از کسی که از چهار چیز در هراس است، چگونه به چهار چیز پناه نمی‏برد:


1. در شگفتم از کسی می‏ترسد، چگونه به سخن خدا «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی‏برد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیده‏ام که در پی آن می‏فرماید: «پس با نعمت و بخششی از جانب خدا، بازگشتند در حالی که هیچ گزندی به آنان نرسیده بود.» (آل عمران ایه 171)


2. و در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به سخن خدای بزرگ «لا إله إلّا أنت سبحانَک إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» پناه نمی‏برد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیده‏ام که در پی آن می‏فرماید: «پس خواسته‏ی او را پذیرفتم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را این‏گونه رهایی می‏بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)


3. و در شگفتم از کسی که با او مکر و نیرنگ شده است، چگونه به این سخن خداوند «و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» پناه نمی‏جوید؟! زیرا از خدای بزرگ شنیده‏ام که در پی آن می‏فرماید: «پس خداوند او را از بدی‏های نیرنگشان نگاه داشت.» (سوره غافر آیه 44)


4. و در شگفتم از کسی که خواهان دنیا و زینت‏های آن است، چگونه به سخن خدای بزرگ «ما شآء الله لا قوّةَ إلّا بِالله» روی نمی‏آورد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیده‏ام که در پی آن می‏فرماید: « ... پس امید است که پروردگارم بهتر از بوستان تو به من عطا کند.»

 

 

تنظیم: جهرمی زاده- گروه دین و اندیشه تبیان




:: بازدید از این مطلب : 1227
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!30.gif
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.17.gif
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.155.gif
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.156.gif
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.79.gif
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.301.gif
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!25.gif
کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.16.gif
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.12.gif
در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.03.gif05.gif
از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.02.gif
به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.164.gif
چون تمام آرزوهایم را به گور می‌برم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای جسدم باش .289.gif



:: بازدید از این مطلب : 1699
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

چطور می توانید با روح خود ارتباط برقرار کنید؟تمام امراض جسمی از مشکلات روحی سرچشمه می گیرد " تخلیه تنش ها ی روحی و التیام آن ، راهی است جهت رهایی از هرگونه اختلال ارگانی جسمی در بدن واینکه هاله ی انسان

به معنای واقعی بتواند بدون مواجه شدن با مانع و سدی آزادانه به هر طرف حرکت کند. در این جاست که می توانیم بگوییم هاله ی خود را بیدار کرده ایم . این بدان معنی است که : هر چه قدر انرژی معنوی و روحی که از طریق چاکرای فوقانی سر (در هاله انسان مراکزی برای ورود و خروج انرژی وجود دارد که چاکرا نامیده می شود) به ما وارد می شود بیشتر باشد ، هاله ما پررنگ تر است .

روح در واقع انعکاس یک نیروی ماورای دنیوی است که خداوند پس از خلق ، آن را در کالبد جسمانی وی در زمین جای می دهد . با اتصال به دنیای ماوراء و الهی ، روح ما در حالتی آرام و بدون تنش قرار می گیرد. شاید اصلا" متوجه این موضوع به معنای دقیق نشویم ولی می فهمیم که روح ما در وضعیتی آرام بسر می برد.

ما همواره بدنبال سلامتی ، موفقیت و شادکامی در دنیای مادی هستیم ، غافل از اینکه ذاتا" خود ما با بی اعتنایی به روح و روان خود ، مانعی هستیم برای نیل به همه ی اهداف فوق . زمانی که به محدودیتهای دنیای مادی و معایب آن پی ببریم ، ناخودآگاه مجبور به ارتقاء وضعیت روحی خود جهت رسیدن به آرامش وسلامتی کامل می شویم .در غیر این صورت " بی قراری روحی " ایجاد می شود.

بسیاری از عوامل هستند که در ایجاد حالت " بی قراری روحی " نقش دارند ودر این اوضاع است که ما سعی می کنیم وضعیت آشفته خود را تغییر و ترمیم کنیم ، مثل ؛ ورشکستگی مالی ، از دست دادن نزدیکان ، زمانی که به هر دلیلی خود را در مقابل یک بحران روحی ناگهانی می بینیم و یا نزدیک به زمان مرگ هستیم ، و یا وقتی که در برابر اهداف دنیوی ( موفقیتها ، کامیابی و سلامتی ) خود را ناتوان ببینیم. احتمال وقوع این حالت در مورد افراد حساس و عاطفی بیشتر است.

صرف نظر از عوامل ایجاد این حالات روحی ، همه ی انسان ها نیاز دارند که با ضمیر نا خود آگاه و روح خود ارتباط برقرار کنند تا درجه ی آرامش ایده آل برسند ، در اینجا به راهکارهایی از علم مدیتیشن ( روشی از روان درمانی ) اشاره شده است که با تمرین آنها می توانید تاحدی به ماهیت روحی خود پی ببرید :

در یک اتاق تاریک بنشینید ، چشمانتان را ببندید و بدن خود را کاملا" در حالی راحت قرار دهید ، هفت بار نفس عمیق بکشید . ( دم عمیق و بازدم آهسته ) ، بر تمام بدن خود تسلط داشته باشید ، به مدت چند ثانیه بروی تمام نقاط پاهای خود تمرکز کنید و دوباره تنفسی عمیق بکشید و در این موقع حس می کنید که پاهای شما وجود خارجی ندارد. حال ، چند ثانیه ای بروی نیم تنه بالایی ، قفس سینه و ناحیه کمر ، تمرکز کنید و دوباره نفسی عمیق بکشید. در مرحله بعد همین کار را در ناحیه سر انجام دهید . بعد از هر مرحله ، باز هم حس می کنید آن عضو از بدن شما وجود خارجی ندارد. با وجود این حس و انجام تنفس های عمیق ، نهایتا" شما با خود می گویید : "مثل اینکه من جسم ندارم و جدا و بدون آن زنده هستم!" . به مدت 30 ثانیه در همان وضعیت بمانید .

هالی ارغوانی در اطراف خود حدود 6 متر بالاتر از جسم و زمین تجسم کنید و آهسته بگویید :" این جسم معنوی من است که اجازه داده در مورد همه چیز در زندگیم فکر و تجربه کنم ، ولی این خود من نیستم ! تصور کنید که این هاله بخار شد و در هوا محو شد ، در اینجاست که باز هم آهسته می گویید : من نه خود جسم مادی هستم و نه احساسات و افکارم ، من به خودی خود و مستقل از همه ی اینها هستم و وجود دارم . برای 30 ثانیه در همان وضعیت بمانید .

به آرامی با خود بگویید :" من تنها یک جسم نیستم ، جسمم تنها وسیله ای است برای به حرکت درآوردن روح .من افکار و احساساتم نیستم ، آنها تنها حاصل از روح من هستند ، ذهن من ابزاری برای روحم است . من خود روحم هستم !!این خود من هستم ، من دارای هوش ، استعداد و عشق الهی هستم و می توانم با خدا ارتباط برقرار کنم . بله من یک روح هستم !!

به مدت 5 دقیقه به همان حال بمانید و به آرامی از وضعیت خود خارج شوید: آهسته چشمها را باز کنید ، چند بار نفس عمیق بکشید .

با انجام این تمرین ، احساس سبکی می کنید و به یک آرامش فوق العاده روحی دست می یابید . فهمیدید که شما تنها یک کالبد جسمی و یا افکار و احساساتتان نیستید ، جسم و فکر شما محو شد و خود شما باقی ماندید . این "شمایی " که در این تمرین مدیتیشن به آن رسیدید ، روح شما است . هم اکنون ، آرام و سبکتر شده اید.
این تمرین را هر روز ، مخصوصا" زمانی که به بحرانی روحی دچار می شوید ،انجام دهید .
این تمرین باعث ایجاد آرامش و برانگیخته شدن نیروی عشق الهی در شما می شود.



:: بازدید از این مطلب : 1380
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

داستان كوتاه برادر



 

شخصی به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"

پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است".

 پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دلاری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."

البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."

پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"

"اوه بله، دوست دارم."

تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"

پل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."

پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود.

 سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دلاری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."

پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.


:: بازدید از این مطلب : 1271
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

سیستم های جدید حمل و نقل حیوانات



 

 



:: بازدید از این مطلب : 1306
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal





:: بازدید از این مطلب : 1429
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

مرد بدكاری هنگام مرگ ملكه دربان دوزخ را دید. ملكه گفت:

"کافی است كه فقط یك كار خوب كرده باشی، تا همان یك كار تو را برهاند. خوب فكر كن."

مرد به خاطر آورد یكبار كه در جنگلی قدم می‌زد.

عنكبوتی سر راهش دیده بود و برای این كه عنكبوت را لگد نكند راهش را كج كرده بود.

ملكه لبخندی به لب آورد و در این هنگام تار عنكبوتی از آسمان نازل كرد،

تا به مرد جوان اجازه صعود به بهشت را بدهد.

بقیه محكومان نیز از تار استفاده كردند و شروع به بالا رفتن كردند.


اما مرد از ترس پاره شدن تار برگشت و آنها را به پایین هل داد.

در همان لحظه تار پاره شد و مرد به دوزخ بازگشت.

آنگاه شنید كه ملكه می‌گوید:

"شرم آور است كه خودخواهی تو، همان تنها خیر تو را به شر مبدل كرد"



:: بازدید از این مطلب : 1353
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal



:: بازدید از این مطلب : 1468
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

اگه عاشق کسی شدی ...

 

Shakespeare:

If you love someone,

Set her free....

If she ever comes back, she's yours,    

If she doesn't, here's the poison, suicide yourself for her.

شکسپیر:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره

اگه برگشت كه ماله توئه

اگر برنگشت، سَم كه داری، خودتو بکش!

 

Optimist:

If you love someone,

Set her free....

Don't worry, she will come back.

خوشبین:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره....

نگران نباش، حتماً بر می گرده

 

Suspicious:

If you love someone,

Set her free....

If she ever comes back, ask her why.

شکاک:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره....

اگه برگشت، ازش بپرس چرا

 

Patient:

If you love someone,

Set her free....

If she doesn't come back, continue to wait until she comes back.

صبور:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

اگه برنگشت، اونقدر صبر کن تا برگرده

 

Playful:

If you love someone,

Set her free....

If she comes back, and if you love her still,

Set her free again,

Repeat

خوشگذران:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

وقتی برگشت، اگه هنوز عاشقش هستی،

دوباره ولش کن بره

بعد دوباره اگه ....

 

Animal-Rights Activist:

If you love someone,

Set her free…

In fact, all living creatures deserve to be free!!

 

فعال دفاع از حقوق حیوانات:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

درواقع همه موجودات زنده حق دارن که آزاد باشن

 

Lawyers:

If you love someone,

Set her free…

Clause 1a of Paragraph 13a-1 in the second

Amendment of the Matrimonial Freedom Act clearly states that....

وکلا:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

بند 1-a از پاراگراف 13a-1بند الحاقی دوم از

" قانون آزادی ازدواج" به طور صریح می گوید که ... .

 

Biologist:

If you love someone,

Set her free…

She'll evolve.

زیست شناس:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

حتما" تکامل پیدا میکنه !

 

Statisticians:

If you love someone,

Set her free …

If she loves you, the probability of her coming back is high         

If she doesn't, the Weibull distribution and your relation were improbable anyway.

آمارشناسان:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

اگه اونم عاشق تو باشه، احتمال بازگشتش زیاده،

اگر عاشق تو نباشه، به هر حال توزیع Weibull و رابطه شما غیر محتمله!

 

 

Salesman:

If you love someone,

Set her free....

If she ever comes back, deal!

If she doesn't, so what! "NEXT".

  فروشنده:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

             اگه برگشت، قرارداد ببند، اگه برنگشت، چه خوب، "بعدی!"

 

 

   

Insurance agent:

If you love someone,

Show her the plan....

If she ever comes back, sign her up,

If she doesn't, keep follow up with her and never give up!

نماینده بیمه:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش برنامه رو نشون بده،

اگه برگشت، ثبت نامش کن،

اگه برنگشت،  پی گیرش شو و هیچ وقت بی خیال نشو

 

Physician:

If you love someone,

Set her free....

If she ever comes back, it's the law of gravity,

If she doesn't, either there's friction higher than the force or the angle of collision between two objects did not synchronize at the right angle.

فیزیکدان:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

اگه برگشت، این قانون جاذبه است

اگه برنگشت، یا مقدار اصطکاک بیشتر از نیروی جاذبه است، یا زاویه برخورد

                        بین دو جسم در زاویه مناسب تنظیم نشده.

 

Mathematician:

If you love someone,

Set her free....

If she ever comes back, 1 + 1 = 2 (peanut!),

If she doesn't, Y=2X-log (0.46Y^2+(cos( 52/34X))x 5Y^(- 0.5)c) where c is the infinite constant of no turning point.

ریاضیدان:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

اگه برگشت که 1+1 = 2 (خیلی ساده اس)

اگه بر نگشت،

Y=2X-log (0.46Y^2+(cos( 52/34X))x 5Y^(- 0.5)c)

که c مقدار ثابت زمان بی نهایت بازگشته.

 

Nowadays' style:

If You Love Someone,

Set it free …

If It Comes Back, It is yours

If It Doesn't, Hunt it down and Kill it...!!! OR

PERHAPS REPORT TO IMMIGRATION THAT SHE/HEIS ANILLEGAL

مدل امروزی:

اگه عاشق كسی شدی،

بهش نچسب، بزار بره...

اگه برگشت، كه مال توئه!

                               اگه برنگشت پیداش کن و بکشش!!

                یا به اداره مهاجرت خبر بده که اون مهاجر غیر قانونیه

 

If you love someone

WHY IN THE FIRST PLACE SET

HER FREE???

CARELESS IDIOT!!!

اگه عاشقه كسی شدی،

برای چی اصلاً ولش می کنی بره ، خنگ خدا!



 

اگه عاشق کسی شدی ...........



:: بازدید از این مطلب : 926
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
این خانم رو می شناسید ؟؟؟

 

 

 

 

 

نشناختید؟؟؟

یه کم فکر کنید

 

 

حالا شناختید؟


تصویر اول مربوط به سال ۲۰۰۳ و تصویر دوم مربوط به سال ۱۹۸۳ است.

آیاکو کوبایاشی 

 ( بازیگر نقش: اوشین )



:: بازدید از این مطلب : 1467
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

آثــاری از استاد مرتضی کاتوزیان
 


مرتضی کاتوزیان در 11 تیرماه 1322 در خانواده ای متوسط و هنر دوست در تهران به دنیا آمد. از کودکی عاشق نقاشی بود و تمام اوقات او بدون مربی صرف فراگیری این هنر می شد. در سال 1339 به طور حرفه ای به کار گرافیک و نقاشی روی آورد. در زمینه گرافیک تعداد بسیاری پوستر، آرم، جلد کتاب و بروشور ساخت. سال 1353 مسئولیت برگزاری نمایشگاه بین المللی گرافیک تهران با عنوان گرسنگان آفریقا توسط سازمان جهانی I.A.A را قبول و بشکل آبرومندانه ای به انجام رساند و برنده جایزه پوستر همبستگی شد.

او از پایه گزاران سندیکای گرافیست ها در سالهای قبل از انقلاب و 2 سال عضویت هیات مدیره آن بود. طی سالهای گذشته در نمایشگاههای جمعی بسیاری شرکت و 4 نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. تمامی آنها به دلیل کیفیت بالای آثار ارائه شده و نگاه محبت آمیزی که به انسانها و مسائل مربوط به زندگی آنها در نقاشی هایش بود پربیننده ترین نمایشگاههای تاریخ هنر ایران شد.

به عنوان مثال نمایشگاه نقاشی هایش در موزه هنرهای معاصر تهران در سال 1368 طبق آمار رسمی 20 هزار بازدید کننده داشت. آخرین نمایشگاهی که با 94 اثر خود در خردادماه 1387 در مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد برگزار کرد، روز چهارشنبه 29 خرداد ماه از طرف سازمان یونسکو به پاس فعالیتهای 50 ساله اش در زمینه نقاشی و 30 سال تعلیم مخلصانه به جوانان ایرانی طی مراسم با شکوهی مفتخر به دریافت لوح تقدیر این سازمان شد. در مدت 30 سال تدریس نقاشی از آتلیه کوچک او ده ها نقاش تقدیم جامعه هنری شد.

آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org




آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org



آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org


آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org



آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org



آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org



آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org



آثاری از استاد مرتضی کاتوزیان | www.Persian-Star.org

 



:: بازدید از این مطلب : 2459
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/09/arosak.jpg
جعبه کفش
زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد
در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.
پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟
پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام .!!!!

:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
از تیغ فقط در جهت رویش مو استفاده كنید
 
 
 

بهترین روش پیشگیری از فولیکولیت در گفتگو با دکتر پرویز طوسی متخصص پوست و مو

گاهی بعضی از خانم ها به توده کوچک گردی که در زیر بغل شان وجود دارد شک می کنند و تصور می کنند که یک غده سرطانی است و سراسیمه پیش پزشک می روند تا آنها را معاینه کند....

پزشک در بیشتر این مواقع و به خصوص وقتی می فهمد که آنها از تیغ برای اصلاح زیر بغل استفاده کرده اند، خیال بیمارش را راحت می کند. معمولا این توده کوچک گرد صرفا عفونت ریشه موست. چنین توده هایی برعکس توده های سرطانی به راحتی در زیر انگشت شما جا به جا می شوند. اگر شما هم گهگاه چنین مشکلی دارید، خوب است توصیه ها و راهنمایی های دکتر پرویز طوسی، متخصص پوست و مو و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را در همین رابطه بخوانید.

 

سوال: آقای دکتر! اصلا فولیکولیت یا عفونت ریشه مو یعنی چه؟

فولیکولیت یا عفونت ریشه مو، گاهی به شکل موی واضح دیده می شود و گاهی به صورت موهای کرکی. این بیماری چند عامل دارد که یکی از عوامل آن وجود میکروب استافیلوکوک است و گاهی هم میکروب های دیگر. معمولا ضایعه به صورت یک دانه قرمز رنگ است که سر آن چرکی است و ممکن است یکی یا چند تا در کنار هم باشند که معمولا هم دردناک است.

 

سوال: می گویند شلوار جین تنگ هم چنین عارضه ای را برای موهای پا ایجاد می کند. آیا این حرف، درست است؟ چه عواملی زمینه ساز فولیکولیت هستند؟

استفاده از لباس های تنگ در شکل گیری فولیکولیت، بی تاثیر نیست. لباس های تنگ به علت نرسیدن هوای کافی و لازم به پوست باعث به وجود آمدن فولیکولیت می شود. البته بیماری های زمینه ای مثل دیابت هم می توانند زمینه ساز فولیکولیت شوند. گاهی ممکن است عامل این بیماری، غیر از میکروب، وجود قارچ ها باشد؛ مثلا کاندیدا و... محل به وجود آمدن فولیکولیت نیز می تواند هر جای بدن باشد؛ مثلا سر، دست، پا، تنه و ... گاهی اوقات نیز فولیکولیت به دنبال کندن موها به وجود می آید، به خصوص در ناحیه زیر بغل.

 

سوال: راه های درمان فولیکولیت چیست؟

اول باید عواملی که زمینه ساز این بیماری هستند را پیدا کنیم؛ یعنی ابتدا باید علت به وجود آمدن مشکل را پیدا کرد. مثلا اگر رطوبت پوست در یک جایی زیاد باشد، باید آن رطوبت را کاهش دهیم و یا اگر به خاطر استفاده از لباس های تنگ مشکل ایجاد شده، باید فکری متناسب کرد و ... در مواردی نیز درمان های آنتی بیوتیکی به صورت موضعی یا به صورت خوراکی باید انجام شود.

 

سوال: برای اینکه به چنین مشکلاتی نخوریم، بهترین روش حذف موهای زاید را چه می دانید؟

بهترین روش اپیلاسیون، استفاده از تیغ تمیز است و تیغ باید در جهت رشد مو استفاده شود؛ نه در جهت خلاف رشد مو. هر بار هم باید از یک تیغ جدید و تمیز استفاده شود ولی در هر حال، حتی با رعایت تمام مسایل بهداشتی نیز ممکن است فولیکولیت به وجود بیاید؛ چون فولیکولیت بسیار سطحی است و یک تورم قرمز رنگ است که سر آن هم چرکی است ولی گاهی اگر تعداد اینها زیاد باشد ممکن است غده زیر بغل هم به طور واکنشی التهاب پیدا بکند. وقتی ما فولیکولیت را درمان کنیم، آن غده لنفاوی هم کوچک می شود. اما اصولا غده لنفاوی بزرگ نمی شود و اگر فردی غده در زیر بغل اش باشد و پس از گذشت زمان برطرف نشود و همراه با درد باشد، فرد باید به پزشک مراجعه کند و پیگیری کند که علت اش چیست و تحت درمان قرار بگیرد.

 

سوال: راه های پیشگیری از فولیکولیت چیست؟

رعایت کامل بهداشت و حمام کردن مناسب. اگر زیاد عرق می کنید هم باید مدام با آب شستشو داشته باشید. ذکر این نکته هم ضروری است که مالش پوست، نرسیدن هوای کافی به پوست و یا گرما فولیکولیت را تشدید می کند و باید این نکات هم برای پیشگیری از مشکل رعایت شود.



:: بازدید از این مطلب : 1249
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

jv449bdqo0j57wh12407.jpg



:: بازدید از این مطلب : 1200
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 21 شهريور 1389 | نظرات ()