نوشته شده توسط : nahal

http://dante.ilt.columbia.edu/new/images/dore/docs/inf_23.jpg



خنده دار ترین معامله

 



در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را


از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام


این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:قیمت


جهنم چقدره؟کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم.کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد


سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با


خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن


است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم!

 

این عکس دروازه ی جهنم هست

Top2net.ir عکسهای ترسناک از جهنم

اینم طبقات مختلف جهنم هست

خدا نصیب هیچ کدوممون نکنه03.gif



:: بازدید از این مطلب : 1465
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

اگر خیلی HOT هستید، این مطلب رو ببینید!!

بدون شرح!
احساس می‌کنید خیلی HOT هستید؟ . . .

.

.

.

.

.

.

.
 
خوب دیگه خنک شدید، تشریف ببرید!!
 


:: بازدید از این مطلب : 1191
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

تفاوت کتاب درسی دخترانه و پسرانه!! (طنز بسیار خواندنی)

جغرافی دختران: اگر قادر به تشخیص دست راست و چپ خود باشیم، بهتر است به خانه بخت رفته و دل وزیر آموزش‌و‌پرورش را که بارها اعلام کرده از ازدواج دانش‌آموزان دختر استقبال می‌کند، شاد كنیم...

تا پیش از این و براساس توطئه‌ای که دشمنان طراحی کرده بودند، گمان می‌شد که دانش ربطی به دختر یا پسر بودن دانش‌آموزان ندارد. این در حالی‌ است که وجود تفاوت بسیار زیاد میان دختران و پسران اگر از دید مردم عادی یا فریب‌خوردگان پنهان بماند هیچ‌گاه از دید وزیر آموزش‌و‌پرورش پنهان نخواهند ماند. این هفته حاجی‌بابایی، وزیر آموزش‌و‌پرورش از پیگیری طرح جداسازی کتب درسی دختران و پسران توسط این وزارتخانه خبر داد که بسیار دلگرم‌کننده بود. ما علاوه بر گرم کردن دل، کمک و پیشنهاد هم در این زمینه بلدیم. در زیر چند نمونه از مطالب کتاب‌های جداسازی شده مطابق سیاست‌های وزارت آموزش‌و‌پرورش برای الگوبرداری آورده شده‌اند.

ریاضی پسران: 2+2 مساوی است با 4. فوق‌فوقش 5.
ریاضی دختران: 2 تا گل داریم 2 تا گل دیگه هم می‌ذاریم کنارش که به مامانمون هدیه بدیم؛ مجموعا میشه یه دسته گل.

جغرافی پسران: اگر دست راست خود را به طرف شرق و دست چپ خود را به طرف غرب بگیریم، شمال در پیش‌رو و جنوب در پشت سرمان خواهد بود.
جغرافی دختران: اگر قادر به تشخیص دست راست و چپ خود باشیم، بهتر است به خانه بخت رفته و دل وزیر آموزش‌و‌پرورش را که بارها اعلام کرده از ازدواج دانش‌آموزان دختر استقبال می‌کند، شاد كنیم.

ادبیات پسران: درس «حسنک وزیر» از تاریخ بیهقی...
ادبیات دختران: درس «مرضیه وزیر» از تاریخ ...

انگلیسی پسران:
I want to go to the garden with my friends

انگلیسی دختران
:
I want to go to the kitchen and cook the dinner for my lord husband

تاریخ پسران (پس از حذف پادشاهان و لشکرکشی‌ها که دولت وعده‌اش را داده(: یونانی‌ها به سرکردگی یک یارویی حدود دو هزار سال پیش به ایران حمله کردند و عده‌ای از مردم را کشتند و یک سلسله‌ای را منقرض کردند اما پس از اندکی خودشان هم رفتند وردست بابایشان.
تاریخ دختران (پس از اصلاحات مذکور): یونانی‌ها یک زمانی به ایران آمدند و سعی کردند به‌جای خورشت پلو بادمجون غذای پلاخورشتوس یونانی را که اصلا هم خوشمزه نبود، رواج بدهند اما نتوانستند. طرز تهیه خورشت پلوبادمجون به شرح زیر است...

فلسفه پسران: سقراط فیلسوفی یونانی بود که پیوسته در طلب حق بود و لقب شهید راه حقیقت گرفت.
فلسفه دختران: زن سقراط پیوسته در تعقیب شهید راه حقیقت بود و دمار از روزگار او درآورد.

فیزیک نور پسران: در انعکاس یک تصویر در آینه بین فاصله كانونی آینه(f) و فاصله جسم از آینه(p) و فاصله تصویر از آینه (q) رابطه وجود دارد.
فیزیک نور دختران: در انعکاس تصویر در آینه همیشه بین نجابت، زیبایی و شوهرداری باید نسبت وجود داشته باشد.


:: بازدید از این مطلب : 1339
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

سن چهارده سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی

سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه
خودشون بدشون می یاد

سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم
نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن

سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند
می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن

سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ
آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه

سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز
میشن... ابی گوش میدن

سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که
نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا
عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم
حسابی می گردن

سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض
می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق
منو نداشت

سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا
خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ...
افتخار میدین غلامتون باشم ؟

سن 27 سالگی : آخیش


سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم .

 




:: بازدید از این مطلب : 1433
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

معادله ۱
انسان = خواب + خوراک + کار + تفریح
الاغ = خواب + خوراک
پس
انسان = الاغ + کار + تفریح
و بنابراین
انسان - تفریح = الاغ + کار
بعبارت دیگر
انسانی که تفریح نداره = الاغیه که فقط کار می کنه

 

 

 

 

معادله ۲
مرد = خواب + خوراک + درآمد
الاغ = خواب + خوراک
پس
مرد = الاغ + درآمد
و بنابراین
مرد - درآمد = الاغ
بعبارت دیگر
مردی که درآمد ندارد = الاغیه که فقط می خوره و می خوابه

 

 

معادله ۳
زن = خواب + خوراک + خرج پول
الاغ = خواب + خوراک
پس
زن = الاغ + خرج پول
و بنابراین
زن - خرج پول = الاغ
بعبارت دیگر
زنی که پول خرج نمی کنه = الاغیه که فقط می خوره و می خوابه

 

نتیجه گیری:
از معادلات ۲و۳ داریم:
مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمی کند
پس:
فرض منطقی ۱: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند.
و
فرض منطقی ۲: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.





:: بازدید از این مطلب : 2097
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

-

-small;">باهوش ترین انسان تاریخ ویلیام جیمز سایدیس امریکایی در سال ۱۸۹۸ میلادی (۱۲۷۷شمسی به دنیا آمد او در یک سالگی نوشتن را یاد گرفت و در ۵ سالگی به ۵زبان رایج دنیا تکلم میکرد و در ۱۱ سالگی استاد دانشگاه هاروارد بود او سر انجام در ۴۶ سالگی در سال ۱۹۴۴ میلادی درگذشت جالب توجه اینکه ضریب هوشی او ۲۵۰ بوده است با این توصیف که ضریب هوشی انسان معمولی بین ۸۵ تا ۱۱۵ است و ایم رقم در انسانهای نابغه بین ۱۵۵ تا ۲۰۰ قرار دارد برای مثال ضریب هوشی گالیله را ۱۸۰ تخمین میزنند و ضریب هوشی بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت ۱۶۰ است.

باهوش ترین انسان تاریخ ویلیام جیمز سایدیس امریکایی در سال ۱۸۹۸ میلادی (۱۲۷۷شمسی به دنیا آمد او در یک سالگی نوشتن را یاد گرفت و در ۵ سالگی به ۵زبان رایج دنیا تکلم میکرد و در ۱۱ سالگی استاد دانشگاه هاروارد بود او سر انجام در ۴۶ سالگی در سال ۱۹۴۴ میلادی درگذشت جالب توجه اینکه ضریب هوشی او ۲۵۰ بوده است با این توصیف که ضریب هوشی انسان معمولی بین ۸۵ تا ۱۱۵ است و ایم رقم در انسانهای نابغه بین ۱۵۵ تا ۲۰۰ قرار دارد برای مثال ضریب هوشی گالیله را ۱۸۰ تخمین میزنند و ضریب هوشی بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت ۱۶۰ است.



:: بازدید از این مطلب : 1957
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


-small;">1. رئیس فداكار
رئیس فداكار هر آنچه را كه به نفع شركت باشد انجام داده، می‌دهد و خواهد داد. او هر روز بدون دریافت هیچ گونه مبلغ اضافی تا ساعت هشت بعد از ظهر در محل كارش می‌ماند. شما چگونه با این فرد رفتار می‌كنید؟ شما كاری جز گوش دادن انجام نمی دهید؟ او احتمالا بعد از بازنشستگی هم اینجا خواهد بود. پس بهتر است از همان ابتدا چگونگی كنار آمدن با این فرد را یاد بگیرید.

 

2. رئیس داد و فریادكن

رئیسی كه داد و فریاد راه می‌اندازد، فكر می‌كند اگر صدایش را تا حد نامعقولی بلند كند به خواسته‌هایش می‌رسد. صدای بلندتر، تعهد بالاتر. فراتر از همه چیز داد و فریاد كن‌ها فقط می‌خواهند بدانند كه مورد توجه قرار می‌گیرند. اگر شما بتوانید با این رئیس كنار بیایید و احترام و اعتماد وی را جلب كنید، شاید بتوانید صدای او را پایین بیاورید.

 

3. رئیس دلهره آور

كاركنان هر آنچه را كه رئیس دلهره آور می‌گوید انجام می‌دهند؛ چرا كه از وی می‌ترسند. او همیشه از تهدید برای ساكت نگهداشتن كاركنان استفاده می‌كند. این رئیس نرخ جابه‌جایی كاركنان بالایی را دارد و در نتیجه برای حفظ عامل ترس كاركنان را اخراج می‌كند. رئیس دلهره آور دوام نمی آورد. سرنوشت یقه او را خواهد گرفت.

 

4. رئیس استثمار كننده

معمولا به عنوان رئیس ماكیاولی شناخته می‌شود. این نوع رئیس خیلی با هوش، خطرناك، متمركز و با انگیزه بوده و همواره یك برنامه سری دارد. او به افراد به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می‌نگرد. اگر شما برای چنین فردی كار می‌كنید مراقب پشت سر خود باشید. بهترین راه این است كه با او راحت و صادق باشید. اطلاعات را به‌صورت داوطلبانه ارائه كنید.

 

5. رئیس سرهم كننده

رئیس سر هم كننده كم خردترین رؤساست. بهترین راه رفتار با این رئیس این است كه به او كمك كنید ترقی ‌كند. هنگامی كه آنها ترقی كردند به خاطر ارتقا به افراد تحت امرشان مدیون هستند. دیر یا زود مدیران، كم‌خردی رئیس شما را خواهند دید و او كله پا خواهد شد.

 

6. رئیس سردرگم

رئیس سردرگم احمق نیست، او بی
سواد است. شاید كارش را در شركت تازه شروع كرده است و با فناوری آشنا نیست و یا به طورموقت به دلیل مسائل شخصی اطلاعات و دانش وی به روز نیست. رئیس سردرگم می‌تواند رئیس خوبی باشد اما در حال حاضر از مسیر خارج است(تو باغ نیست). بهترین راه برای كنار آمدن با این رئیس این است كه به او یاد بدهیم و سرعت او را افزایش دهیم. آن وقت شما از اینكه او با چه سرعتی وارد جریان می‌شود، تعجب خواهید كرد.

 

7. رئیس سنت گرا (محافظه كار)

او درباره روزهای خوب گذشته و درباره روشهایی كه پیشتركارها انجام می‌شد زیاده گویی می‌كند. با این حال اگر او در گذشته سنگر گرفته باشد قادر نخواهد بود كه در زمان حال كاركند. این رئیس باوجود مقاومتش برای حركت به جلو، دارای اطلاعات گرانبهایی است كه می‌تواند به نفع سازمان باشد. صبور باشید و به خاطر داشته باشید كه جدید بودن الزاما به معنای بهتر بودن نیست.

 

8. رئیس قدرت‌طلب

رئیس قدرت‌طلب دیوانه قدرت است. او ممكن است از آزادیهای ظالمانه ای، مانند: داشتن یك خدمتكار برای تمیز كردن ماشین بر خوردار باشد. هنگامی كه چیزی از او می‌پرسید او به افتخاراتش اشاره می‌كند. دیگران اطمینان دارند كه این ردای قدرت، ناتوانیهای وی را می‌پوشاند. چگونه با این رئیس كنار بیاییم؟ او را بخندانید. دستوراتش را اجرا كنید و این تصور دروغین را در او ایجاد كنید كه كارها را به روش دلخواه او انجام می‌دهید. به خاطر داشته باشید كه او هرگز ذهن شمارا كنترل نمی‌كند.

 

9. رئیس نچسب(تفلون)

اگر چیزی نادرست از آب دربیاید، برای اینكه نشان دهد در آن وقت او جای دیگری بوده است شواهد و مستندات بی نظیری را رو می‌كند. این رئیس بیشتر مایه مزاحمت است تا عامل خطر. هنگام گفتگو با وی بهتر است تمام جزییات را موردنظر داشته، گفتگوهای خود را ثبت كنید.
 
 
10. کدام رئیس؟
این رئیس همواره در عمل گم است. او بی ضرر است، چون هیچگاه در دفتر كارش نیست. هنگامی كه او در دفتر كارش حضور دارد از وجودش بهره بگیرید. شما از فقدان عدالت احساس رنج خواهید كرد. شما در یك اطاقك به مدت هشت ساعت در روز و پنج روز در هفته برای نصف حقوق او برده وار كار می‌كنید.

 

11. رئیس مشكوك

این رئیس به تمام انگیزه‌های افراد مشكوك است. هر آنچه فرد انجام می‌دهد، می‌تواند تلاشی برای خراب كردن وی قلمداد شود. این احساس بی كفایتی منجر به دخالت در آنچه كه به نفع كاركنان و شركت است، می‌شود. شما چه كار می‌توانید بكنید؟ به او قوت قلب دهید و همواره صادق و رْك باشید.

 

12. رئیس دنیا به دوش

این رئیس می‌تواند ناتوانی‌های خود را پنهان سازد، چرا كه می‌تواند خود را به عنوان آدم سرسختی معرفی كند. او تمام نگرانی‌های دنیا را جذب می‌كند و برای تمام دنیا نگران است. او اول صبح با چهره بر افروخته و آشفته به دفتر كارش وارد می‌شود، چرا كه تمام شب را بیدار مانده و روی اقلام سفارش كار كرده است. با این رئیس چگونه برخورد كنیم؟ آرام باشید و در صورت امكان از تعامل با او بپرهیزید، چرا كه عصبانیت او می‌تواند مسری باشد.

 

13. رئیس پرطمطراق

رئیس پرطمطراق، لباسها، ماشین، خودكار و مسواك گرانبهایش را دوست دارد. آنچه او بیشتر دوست دارد حرفهای كلیشه ای است كه در آخرین گردهمایی مدیریتی شنیده است. این رئیس به این حقیقت عشق می‌ورزد كه در تیم من وجود ندارد. او نمی تواند بدون شما موفقیتی كسب كند. این رئیس اساسا بی ضرر است . لبخند بزنید و تحمل كنید. اگر می‌توانید به‌گونه‌ای منظم چند كلمه جدید به او یاد دهید.

 

14. رئیس رفیق

رئیس رفیق می‌خواهد دوست شما باشد نه مافوق شما. از شما می‌خواهد كه او را دوست داشته باشید چرا كه دوستان هوای همدیگر را دارند. زمانی را كه شما با او سپری می‌كنید سرمایه گذاری خوبی است.

 

15. رئیس دو دقیقه ای

رئیس دو دقیقه ای، پیوند بین رئیس قدرت‌طلب و رئیس دنیا به دوش است. او به صورت لحظه ای می‌خواهد موقعیتها را كنترل كند (زمانی كه من در تعطیلات بودم چكار كردید؟) و بعد از دو دقیقه حرف شما را قطع می‌كند، چراكه وقت ندارد درباره آن بحث و گفتگو كند. او پی‌درپی ولی به صورت تصادفی از شما می‌خواهد گزارشی درباره پیشرفت كارها تهیه كنید، ولی به ندرت آنچه را كه خواسته است به خاطر می‌آورد. كار كردن با این رئیس تمرین هنر به ایجاز صحبت كردن است.

 

16. رئیس مغرور (متكبر)

این رئیس، یك فداكار محافظه كار است. او شركت را از پایه بنا كرده است. در حقیقت این میزی كه شما آلان روی آن می‌نشینید، او ساخته است. شما به عنوان یك زیردست به راهنمایی‌های تقدس گونه وی نیاز دارید. كمك او اغلب به دردسر منجر می‌شود. با این سلطان موفقیت چگونه رفتار كنیم؟ غرور خودتان را بشكنید و از او بپرسید فردی كه با سواد و مستعد كاركردن برای چنین شركتی است، چگونه آدمی است؟

 

17. رئیس منزوی

رئیس منزوی، می‌خواهد تنها باشد. او در دفتر كارش می‌ماند و یا از خانه كار می‌كند. از تماس‌های انسانی بویژه از تعامل با كاركنان پرهیز می‌كند. او می‌تواند یك متخصص باشد چرا كه بر مبنای مهارتهایش ارتقا یافته است. اما یك آدم اجتماعی نیست. رئیس منزوی شما را به حال خود رها می‌كند. لذا انتظار كار تیمی و گفتگو درباره اهداف شغلی نداشته باشید.

 

18. رئیس كمال گرا

رئیس كمال گرا، مدیر جزء‌نگری است كه می‌خواهد همه چیز شما را كنترل كند. رفتارش وسواسی بوده، اعتماد كمی به توانایی‌های شما دارد. به مرور زمان شما در می‌یابید كه نمی‌توانید كاری را انجام دهید كه از نظر او خوب باشد. به جای از دست دادن انگیزه، یاد بگیرید كه برای خودتان و مطابق با استانداردهای خودتان كاركنید. در یك مقطع زمانی با رئیس خود بنشینید و از او بخواهید كه انتظاراتش را بیان كند بنابراین هر دو تكلیفتان را بهتر می‌فهمید.

 

19. رئیس نامعقول

رئیس نامعقول، انتظارهای غیر واقع بینانه ای از كاركنانش دارد. او یك روش منحصر به فرد برای انجام كارها دارد و از كاركنانش انتظار دارد به همان روش كار كنند.

 

20. رئیس بزرگ

رئیس عالی- بر انگیزاننده حامی- رئیسی است كه باوجود سیاست، با هر فردی با انصاف رفتار می‌كند، او ارتباط برقرار می‌كند و سیاست درهای باز را در پیش می‌گیرد. افراد را تشویق می‌كند كه راه مناسب را دنبال كنند. او الگو است و آموزشهای عالی و محیط كار مثبتی را فراهم می‌سازد. او دارای چشم‌انداز است، نگران نبوده و داد و فریاد نمی كند. او كاركنانش را هدایت و مربیگری می‌كند و هنگامی كه آنها شركت را ترك می‌كنند او سالها با آنها ارتباط دارد، تا به شركت برگردند.




:: بازدید از این مطلب : 1368
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

اگر جوات هستید، اگرآخرین مطلبی كه مطالعه كرده اید تصمیم كبری  بوده است، اگر قدرت تحلیل شما در حد پت و مت است ،اگر فرق اگزستانیالیسم و هویج را نمی دانید، نگران نباشید بسته های آموزشی " روشنفكری در 5 دقیقه " به بازارآمد! 

 

1.   اولین اصل، یادگرفتن تعدادی لغت پرملاته! هرچی بیشتر بدونید بهتره اما اگر مغزتون زیاد كشش نداره همین چهارتا رو حفظ كنید: سیناپس ، پارادایم، نوستالژیك و دیالكتیك .معنی اش زیاد مهم نیست فقط كافیه هر چند جمله در میون مقداری از این كلمات- به میزان دلخواه- بكار ببرید البته موظب باشید  دز آن را زیاد بالا نبرید كه تابلو می شود!

 

2.   ریش پرفسوری گرچه اپیدمی شده ولی هنوز هم جواب می ده! ریش پروفسوری می تونه یك كارگر افغانی رو به یك شهروند فرهیخته تبدیل كنه!

 

3.   غر بزنید! غر زدن به وضع مملكت یكی از اركان مهم و شاید مهمترین ركن روشنفكری باشه. به هر چیزی كه فكرتون می رسه غر بزنید مهم نیست به چی فقط غر بزنید مثال:

 

·        اگر بارون نمیاد از بارونهای لندن تعریف كنید و بر پدر مملكت بی آب و علفمون  لعنت بفرستید!

 

·        اگر بارون میاد از هوای صاف و آفتابی تگزاس تعریف كنید و بگید :" تف به این مملكت گل وشل"!

 

·   مدام از پیشرفت خارج تعریف كنید! طوری كه انگار 80 سال توی لس آنجلس زندگی كرده اید .مثلاً بگید اونجا نون بربری تو بسته بندی های استریل عرضه میشه!

 

4.   كراوات خیلی مهمه حتی اگه می خواهید تا سبزی فروشی سركوچه بروید كراوات بزنید. برای اینكه در ذهنتان ملكه شود می توانید شبها با كراوات بخوابید!

 

5.   اگر در مهمانی خواستید دستشویی بروید و آنجا دستشویی فرنگی نداشتند به شدت از صاحبخانه گلایه كنید و خودتان را ناراحت نشان دهید.     

 

6.       پیتزا دیگه دمده شده، سعی كنید اسم غذا هایی رو حفظ كنید كه بقیه حتی نمی تونند تلفظش كنند.

 

·   مثال: فوندی بورگینیون، تاوزند آیلند و...البته اگر توی رستوران بودید قبل از به زبان آوردن این كلمات ابتدا دستتون رو داخل جیبتون كنید و یك چرخ بدهید اگر به چیزی برخورد نكرد احساس تشنگی كنید ویك لیوان آب سرد سفارش بدهید!

 

7.   داشتن یك وبلاگ ضروریه . البته اگر هنوز فرق بین كیس و مانیتور رو نمی دونید بی خیال وبلاگ شوید. قالب وبلاگ باید حتماً سیاه باشه. سیاه نمادی است از خفقان ژرفنای درونی و فریادی از فراسوی فراخنای تاریكی های ظلمانی! اسم وبلاگ هم باید یكی از این ها باشد: فریاد بی صدا، اسیر حجم خلوت بی كسی، غریب غروب غربت غارغار! برای مطالب توش هم میتونید یك كتاب از احمد شاملو بگذارید بغل دستتون و هر هفته یه صفحه ازش رو تایپ كنید بریزید تو حلق وبلاگ!

 

8.   از زمان قدیم خیلی تعریف كنید. مخصوصاً بگید اون موقع همه چیز خیلی ارزون بوده مثلاً تویوتا كمری 3 قرون بوده! البته سعی كنید به مغزتون یه مقدار بیشتر فشار بیاورید و مثال بهتری بزنید.

 

9.   سعی كنید عینكی شوید. عینك سمبل مطالعه ی زیاده ! اگر حوصله مطالعه ندارید یك روش سریعتر هم وجود داره: 2 دقیقه به جوشكاری با دقت نگاه كنید!

 

10.اگر كاندیدای مورد نظر شما رای آورد، دمكراسی را مثل عقد دخترعمو پسرعمو عهدی آسمانی بدانید. اگر كاندیدای مورد نظر شما رای نیاورد بگویید: ملت شعورشون همینقدره! حقشونه بیسوادها!

 

11.ترانه های خارجی گوش بدهید. هرچی غیر مجاز تر باشه بهتره! اگر نانسی گوش میدید نشون میده كه تمام مراحل روشنفكری رو با موفقیت پشت سر گذاشته اید!

 

12.  وقتی در مورد رئیس جمهور های خارجی صحبت می كنید بگویید: " آقای بوش" یا " پرزیدنت بوش"

 

13.  یك سگ بخرید. اصولاً معاشرت با سگ جماعت تاثیر زیادی در ارتقای سطح روشنفكری داره!

 

14.اگر دختر هستید باید مانتوی شما تنگ باشد! تنگ تر از بقیه ! خیلی تنگ! اونقدر كه موقع غذا خوردن مجبور شوید دكمه های جلوی آن را به صورت موج مكزیكی به ترتیب باز و بسته كنید تا لقمه پایین برود!

15. و بالاخره مانیفست روشنفكری: كتاب های فروغ فرخزاد، صادق هدایت ، سروش و گوگوش كتب اربعه روشنفكران محسوب می شوند. حالا خیلی به آخری گیر ندید بیشتر با سی دی حال می كنه!



:: بازدید از این مطلب : 1844
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

 آیا سقفی بالای سرت هست؟
نانی برای خوردن

لباسی برای پوشیدن

و ساعتی برای خوابیدن داری؟ آری

نامی برای خوانده شدن

کتابی برای آموختن

و دانشی برای یاد دادن داری؟ آری

بدنی سالم برای برداشتن سبد یک پیرزن.

سقفی برای شاد کردن یک کودک

دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟ آری

لحظه‌ای برای حس کردن

قلبی برای دوست داشتن

و خدایی برای پرستیدن داری؟ آری

پس خوشبختی بسیار خوشبخت.
 



:: بازدید از این مطلب : 1252
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت؛
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی
هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم؛
- حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید؛
- خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم برای همین گفتم؛
- اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم..
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه، به هر جور
بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم؛
- منم می تونم بیام طرفت؟
آره سؤال یکمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با
حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم؛
- نه الآن یکم سرم شلوغه!!!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
- ببین. من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب
می ده!!! ول کن هم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!..



:: بازدید از این مطلب : 1308
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1389 | نظرات ()