نوشته شده توسط : nahal

تنفس از بینی آموزنده

بینی شما قسمتهای راست و چپ دارد که هر دو قسمت برای تنفس تان بکار میروند، اما در حقیقت دو سوراخ بینی شما متفاوتند و شما میتوانید  این تفاوت را حس کنید. حفره سمت راست بینی، نشانگر خورشید و حفره سمت چپ نشانگر ماه است.

وقتی سردرد دارید، سعی کنید که حفره سمت راست بینی تان را ببنیدید و برای تنفس کردن تنها از حفره سمت چپ استفاده کنید. خواهید دید که بعد از پنج دقیقه سردرد شما خوب خواهد شد.

اگر احساس خستگی میکنید، برعکس اقدام فوق را عمل کنید. حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و تنها از حفره سمت راست بینی تان تنفس کنید. بعد از مدتی احساس میکنید که خستگی شما برطرف شده است.

حفره سمت راست بینی شما به گرمی مربوط است و لذا براحتی گرم میشود این درحالی است که حفره سمت چپ بینی تان به سردی مربوط میباشد.

تفریباً همه خانم ها از حفره سمت چپ بینی شان تنفس میکنند، بنابراین با سرعت بیشتری خنک میشوند. اما بیشتر پسر بچه ها با بینی سمت راستشان نفس میکشند

آیا توجه کرده اید که وقتی از خواب برمیخیزید، کدام حفره بینی تان سریعتر تنفس میکند؟ اگر از حفره چپ تندتر تنفس میکنید، شما احساس خستگی دارید. بنابراین حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و برای تنفس از حفره سمت راست خود استفاده کنید، خواهید دید که بسرعت احساس شادابی میکنید.

دوست من مستمراً سردرد بدی داشت و مکرراً به دکتر مراجعه میکرد و این سردرد باعث شده بود که حتی نتواند براحتی مطالعه کند و شبها نیز چنین سردردی را حس میکرد

او مکرراً قرص های مسکن میخورد اما موثر نبود. تا اینکه تصمیم گرفت از راه تنفس، سردرد خود را بهبود ببخشد. حفره سمت راست بینی اش را بست و سعی کرد از حفره سمت چپش تنفس کند. او مشاهده کرد که در کمتر از یک هفته سردردش بهبود یافت لذا این تمرین را برای مدت یکماه بعد هم ادامه داد. چنین تمرینی برای تنفس کردن و بدون استفاده از قرص های شیمیایی تجربه شده ومفید بوده است.

شما هم امتحان کنید. بی ضرر است

:: بازدید از این مطلب : 1093
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal





آیا تا کنون به آسمان نگاه کرده اید ؟ چه چیزی در آسمان می بینید ؟

. اما این کار چه اهمیتی دارد و چرا باید چنین کنیم؟ تصور می‌کنم دست کم به دو دلیل: 
1) برای کاستن از استرس‌های موجود در زندگی بی‌رحم و پرسرعت روزانه‌مان.
تصور کنید برای دقایقی هیچ کار خاصی برای انجام دادن ندارید و فقط می‌خواهید به کشف ظرافت‌های پنهان در یک پدیده بپردازید و چیزهایی را ببینید که تاکنون ندیده‌اید و شاید در آینده هم دیگر نبینید. احساس آرامش می‌تواند یکی از نتایج این کار باشد.

2) دلیل دوم دیدن بخشی از وجود درونی خودمان است.
بله! آنچه می‌بینید بی‌ارتباط با محتوای ذهن شما نیست، به‌خصوص زمانی که با تصویری مبهم و ناواضح روبه‌رو هستیم، بیشتر ممکن است برای کشف رمز آن، از محتوای نهانی ذهن خود مدد بگیریم؛ به این ترتیب، راهی یافته‌اید که بخشی از محتوای ناهشیار ذهن‌تان را روی دایره می‌ریزد؛ به عبارت دیگر: «آنچه خواهد دلت همان بینی!» البته باید اعتراف کنم که تفسیر کامل آنچه شما در تصویر ابرهای آسمان می‌بینید به این سادگی نیست و نیاز به کار تخصصی دارد. به همین منظور، سال‌هاست که به کمک این خاصیت، آزمون‌های روان‌شناختی خاصی طراحی شده است که برای پی بردن به مشکلات احتمالی افراد به‌کار می‌روند. ولی گاهی می‌توان کلیاتی را از آنها برداشت کرد، به‌خصوص هنگامی‌که مطالب مشاهده شده آن‌قدر غیرمعمول است که تقریبا هیچ فرد دیگری از آن مطلب چنین برداشتی ندارد؛ مثلا فردی را تصور کنید که همه چیز را به صورت اشکال تهدیدکننده و متخاصم می‌بیند، حتی چیزهایی که کوچک‌ترین اثری از تهدید ندارند یا فرد دیگری که هرگونه شکلی را دارای محتوای جنسی یا تحریک‌کننده ادراک می‌کند؛ در حالی که کوچک‌ترین شباهت معقول و مشهودی در آن نمونه با مسایل یاد شده وجود ندارد. احتمالا شما هم موافق‌اید که فرد اول دچار نوعی بدبینی است و فرد دوم نوعی اختلال یا عقده جنسی دارد. ولی باید توجه داشت که صرفا با یک برداشت غیرمعمول نباید به فردی برچسب بیماری زد. در صورتی که این پدیده در موقعیت‌های گوناگون تکرار شود و به ویژه اگر در زندگی روزمره فرد هم مؤثر باشد باید به آن به‌عنوان یک علامت توجه کرد؛ علامتی که «ممکن است» نشان از وجود یک بیماری داشته باشد.



:: بازدید از این مطلب : 1207
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 

تشبیه محیط دبیرستان به سریال ها و فیلم های سینمایی

229116.jpg

 

مدرسه ما :پایگاه جهنمی

 

 

خروج از مدرسه :فرار از آلكاتراس

 

 

دیدن مدیر از دور :شبهی در تاریك

 

 

نمره ئ بیست :افسانه آه 

 

مدیر مدرسه :مرد 6 میلیون دلاری

روز دادن كارنامه :حادثه در كندوان

 

 

شوخی با مدیر :بازی با مرگ

 

 

 امتحان :شاید وقتی دیگر

 

اخراج از كلاس :یك بار برای همیشه

 

 

  روزی كه معلم به كلاس نمی آید :بوی خوش زندگی

 

نمازخانه دبیرستادن : قطعه ای از بهشت

 

زنگ آخر : آرایشگاه زیبا

 

 امحان پایان ترم : قلب ها برای كه می تپد

 

 پیام متقلب برای دیگران : چشم هایم برای تو

 

 راهی برای متقلبان : جیب بر ها به بهشت نمی روند

 

 آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه

 

 جای سیلی معلم : دایره سرخ

 

 دبیر تربیتی : پاك باخته

 

 صفر های پشت سر هم : برج مینو

 

 اعتراض برای نمره : شلیك نهایی

 

 حیاط مدرسه : پارک ژوراسیک

 

 زنگ ورزش : المپیک در بازداشتگاه

 

 شوراءدبیران : جنگ نفتکشها

 

 ناظم : پلیس آهنی

 

 کنکور : بالاتر از خطر

 

 دیدن معلم از دور : سایه عقاب ها

 

 نگاه معلم : بگذار زندگی کنم

 

 دانشگاه : سرزمین آرزوها

 

 خارج از مدرسه : آن سوی آتش

 

 بحث با مدیر : فریاد زیر آب

 

 شاگرد اول كلاس : پرنده كوچك خوشبختی

 

 پای تخته : لبه تیغ

 

 دیكتاتوری معلم : مزد ترس

 

 منفی های پشت سر هم : گلوله های بی صدا

 

 اولین دانش آموزی كه معلم از او درس می پرسد : قربانی

 

 وراجی سر كلاس : مجوز مرگ

 

 آخر كلاس : بهشت پنهان

 

 مبصر كلاس : افعی

 

 بوی جوراب بچه ها : عطر گل یاس

 

 دبیران مدرسه ما : تبعیدی ها

 

 اخراج از مدرسه : می خواهم زنده بمانم

 

 سایه دبیر تربیتی : سایه شوگان

 

 دفتر دبیران : خانه ارواح

 

 نمره ده : شانس زندگی

 

 اتاق ورزش : جزیره آدم خور ها

 

 دستشویی : اطاق گاز

 

 سال آخر دبیرستان : سال های بی قراری

 

 ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمی

 

 اخراجی ها : بینوایان

 

 رفتن به دانشگاه : هدف سخت

 

دفتر مدیر : کلبه وحشت

 

صاحبان نمره زیر ده : سربداران

 

 كیف های دانش آموزان : محموله

 

 ظرفیت نیمكت ها : دو نفر و نصفی

 

 سوسك در كلاس : انفجار در اطاق عمل

 

 كلاس خصوصی : وعده پنهان

 

 زنگ ادبیات : نان و شعر

 

 دفتر ناظم : محكمه عدالت

 

 حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناری

 

 دانش آموزان رشته ریاضی : سوته دلان

 

 

 رفتار مشاور مدرسه با دانش آموزان : عاشقانه

2002-01-30 Jan First day at school anxious parents 550.jpg



:: بازدید از این مطلب : 1157
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

با مراجعة به تفاسیر درباره فضیلت سورة یاسین‌ آمد است: هر کس سوره یاسین را بخواند و خدا را به وسیله آن اراده کند، مورد آمرزش خداوند قرار می گیرد و در برابر این قرائت، اجر کسی که دوازده مرتبه قرآن را خوانده باشد، به او اعطا می شود، و چه بسا اگر مریضی نزد او سوره یاسین قرائت شود، به عدد هر حرفی از این سوره، ده ملک از ملائکه الهی جلوی روی او صف می کشند و برای او از درگاه خدا استغفار می کنند و هنگام قبض روح او حاضر می شوند و او را تشییع جنازه می کنند و بر بدن او نماز میّت اقامه می کنند و هنگام دفن او حاضر می شوند. چه بسا مریضی در حالی که در سکرات موت باشد و این سوره را قرائت کند یا این که این سوره نزد وی قرائت شود، رضوان خازن بهشت با شربتی از بهشت نزد وی می آید و به او از آن شربت می نوشاند و با نوشیدن این شراب بهشتی می میرد، در حالی که سیراب هست و سیراب برانگیخته می شود.[1] نیز در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که سوره یس، خواننده‌ آن را خیر دنیا و آخرت عنایت می فرماید و از او بلاهای دنیا و ترس های آخرت را دفع می کند و از صاحبش هر شرّی را دفع می کند... .[2]
دربارة تأثیر و فضیلت سورة صافات، اُبی بن کعب از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند :"هر کس سوره صافات را قرائت کند، به عدد هر جنّ و شیطان به او ده حسنه پاداش اعطا خواند شد و از تردیدها و وسوسه های شیاطین دور خواهد شد. علاوه بر این که از شرک مبرّا خواهد گشت. نیز دو ملک محافظ وی که از او حفاظت می کنند، در روز قیامت شهادت خواهند داد که شخص قاری نسبت به مرسلین و رسولان الهی مؤمن بوده است".
در روایتی حسین بن علا از امام صادق(ع) نقل می کند: "هر کس سوره صافات را در هر روز جمع قرائت کند، محفوظ از هر آفتی خواهد بود و در حیات دنیوی هر بلایی از او دفع خواهد شد. نیز رزق و روزی او در دنیا وسیع تر از حال حاضر او خواهد شد". تا جایی که امام (ع) فرمود: "هر کس در روز جمعه یا شب آن بمیرد در حالی که در روز جمعه آن را قرائت می کرد، خدا او را شهید مبعوث خواهد کرد و او را شهید از دنیا خواهد بُرد و او را به همراه شهدا در درجه ای از درجات داخل بهشت خواهد کرد



:: بازدید از این مطلب : 1392
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
به هیچ کس اعتماد نکن ،به هیچ کس راز دل نگو ،

به هیچ کس نگو که دل بسته ام به تو ،

به هیچ کس نگو که عاشقش شدی،


نه،نه،نگو به هیچ کس نگو

 که یک شبی کنار پنجره گریه کردی به خاطرش،


 به هیچ کس نگو که از دیدنش سرعت قلبت از ثانیه جلو می زند،

به هیچ کس نگو که روز ها گذشت وپیر شدی در انتظار دیدنش ،

به هیچ کس نگو به هر دری زدی برای باز دوباره دیدنش ،

به هیچ کس نگو، حتی کسی که چتر شد زیر باران برای تو .

به هیچ کس نگو حتی کسی که گفت عاشقت شده است ،

به هیچ کس نگو حتی کسی که نیمه شب برای تو شعر گفته است

به هیچ کس نگو حتی کسی که گفت

 از بی اعتنایت دلم شکسته است .


شک نکن او روزی با تمام عشق رها می کند تو را نه،نه

 کسی به احساس پاک توکه مثل یک گل شکفته است

 توجهی نمی کند


آری گل تازه شکفته ات به دست عابران چیده می شود

 یا که زیر پایشان مثل یک علف لهیده می شود

دیدی که گفتم به هیچ کس اعتماد نکن
 

پس اگر اعتماد کردی

 وعاشقش شدی

وقلب تو شکست

گلایه ای نکن



:: بازدید از این مطلب : 1357
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

http://course.persiangig.com/image/piyadehravi.jpg



:: بازدید از این مطلب : 1621
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal



:: بازدید از این مطلب : 1262
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal



:: بازدید از این مطلب : 1363
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


از اونجایی که شتر در خواب بیند پنبه دانه،گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه، وظیفه خودم دونستم بیدارت کنم! آخه داشتی

بالشتتو می خوردی!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ببخشید که دیر وقته ولی یه سوال داشتم که خیلی وقت میخواستم ازت بپرسم که الآن یادم اقتاد : ایران به کشورهای دیگر

 نفت میفروشه بشکشو پس میگیره یا با بشکه میده؟!؟!؟!؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سلام …. تو رو خدا ببخش … نمی‌خواستم این موقع شب بیدارت کنم ….. واقعاً ببخش

 …. سعی کن درکم کنی … من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست !. شرمنده‌ام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای بابا هر شب من باید عین اسکلا با اس ام اس بیدارت کنم ؟ خوب خودت مث بچه ادم پاشو دیگه

اگه خوابی بیدار شو .اگه بیداری بشین .اگه نشستی پاشو راه برو .اگه راه میری بدو. اگه میتوی یه پشتک بزن و

 خوشحال باش که از طرف من یه اس ام اس اومده واست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با سلام اینجا تهران است. ساعت ۳ بامداد … صدای مردم آزار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شرکت ال جی شما را به ادامه خواب دعوت می کند…!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قوز بند و كتف بند پاك سمن بخرید و ببینید چه خوب شما را به ادامه خوابی كه در خواب میدید دعوت میكن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم


کار خوبی کردم؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ببخشید که مزاحمت شدم میخواستم بگم شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سلام اس ام اس زدم بگم نماز یادت نره 4 ساعت دیگه باید بیدار شی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این رو تا دو روز نخون
.
.
میگم نخون
.
.
نرو پایین
.
.
بیخیال شو
.
.
نه نمیشه بهت اعتماد کرد همون دو روز دیگه بهت میدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

هیچی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به یارو می گن…





به تو چه که به یارو چی می گن؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگه بگن آشغالارو ببر پایین حال نداری!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اما برای فضولی این همه راه میای پایین!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شرمنده به خدا، آره میدونم خواب بودی، خوب بابا فحش نده دیگه، کارت داشتم که بیدارت کردم

.

میخواستم بدونم ماهی وقتی غذا میخوره، آب نمیره تو دهنش؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



:: بازدید از این مطلب : 1177
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

پیش از ازدواج......

 

پسر: آره. خیلی انتظار برام سخت بود.

دختر: می خوای ترکت کنم؟

پسر: نه! حتی فکرشم نکن.

دختر: دوستم داری؟

پسر: البته! خیلی زیاد!

دختر: تاحالا به من خیانت کردی؟

پسر: نه! این که اصلاً سوال کردن نداره؟

دختر: منو می بوسی؟

پسر: هر فرصتی که گیر بیارم!

دختر: کتکم میزنی؟

پسر: دیوونه ای؟ من از اون جور آدما نیستم!

دختر: می تونم بهت اعتماد کنم؟

پسر: بله!

دختر: عزیزم!

 

بعد از ازدواج......

کافیه عبارات را از پایین به بالا بخونید

:: بازدید از این مطلب : 1295
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()