می آید و من نیستم..
نوشته شده توسط : nahal

می آید و من نیستم..

صبح روزی ، پشت در می آید و من نیستم
قصه دنیا به سر می آید من نیستم
یک نفر دلواپسم این پا و آن پا می کند
کاری از من بلکه بر می آید ومن نیستم
خواب و بیداری  خدایا بازهم سر می رسد
نامه هایم از سفر می آید و من نیستم
هرچه می رفتم به نبش کوچه او دیگر نبود
روزی آخر یک نفر می آید و من نیستم
در خیابان در اتاقم روی کاغذ پشت میز
شعر تازه آنقدر می آید و من نیستم
بعد ها اطراف جای شب نشینی های من
بوی عشق تازه تر می آید ومن نیستم
بعد ها وقتی که تنها خاطراتم مانده است
عشق روزی رهگذر می آید ومن نیستم

  •  




:: بازدید از این مطلب : 1027
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 19 آبان 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: